به تو احتیاجی نداریم
یک روز عصر، شاگردان صومعه سکتا شاهد آن بودند
که یکی از راهبه ها به کشیش دیگری اهانت کرد.
سرپرست صومعه یعنب سیسویس راهب، از کشیشی که مورد اهانت
قرار گرفته بود، خواست تا فردا
اهانت کننده را ببخشد.
این جواب وی بود:
-به هیچ وجه. و بایستی تاوان کاری را که کرده است، بپردازد.
در اینجا بود که سیسویس راهب دستانش را به طرف آسمان
بلند کرد و شروع کرد به خواندن این دعا:
"سرور من مسیح! دیگر به تو نیازی نداریم. ما دیگر خودمان قادر هستیم
کاری بکنیم که متجاوزان وپرخاش گران
تاوان اهانتی که کرده اند را بپردازیم.
ما دیگر قادر هستیم تا با دستان خودمان،انتقاممان را گرفته
واز خوبی در مقابل بدی مراقبت کنیم.
به همین خاطر، شما می توانید بدون هیچ مشکلی از ما دور شوید."
در این لحظه بود که کشیش اهانت شده، شرمنده شد و فورآ برادرش را بخشید.