سلام بر تو ای آشنای غریب! سلام بر تو ، که طوس، با آمدنت مدینه ایمان

شد و ما هر روز ، در « مشهد » عاشقان ، نگاهمان را به نگاه تو پیوند می

زنیم. هر سحر ، به کوچه های ایوان نگاه روشنت کوچ می کنیم و چون پرنده

ای غریب ، به گوشه ی حَرَمت پناه می بریم. هر روز ، در سایه سار مزارت

مویه کنان ، شانه های خسته مان را می لرزانیم. هر شب ، فانوس اشک

هامان را روشن می کنیم و دست های عاطفه مان را به دامان پر مهر و

محبت تو می آویزیم.



اي که يک گوشه نگاهت غم عالم ببرد


حيف باشدکه تو باشي و مــــرا غم ببرد


اللهم کل ولیک الفرج