دلم یک ماشین قدیمی میخواهد
از همان هایی که
من و تو
شرمگین و عجول
روی صندلی عقبش همدیگر را بوسیدیم...
دلم یک ماشین قدیمی میخواهد
از همان هایی که
من و تو
شرمگین و عجول
روی صندلی عقبش همدیگر را بوسیدیم...
+ اگه دوسِت داش نمی*رَف..
- نَزن این حرفو!
+ دروغ میگم؟
- نه ولی تو نگو!خراب نکُن خاطِراتمو...
بیچاره
نیایی ضرر میکنی ها...
صبح ها با نوازش بیدارت می کنم
صبحانه بوسه با طعم شعر!
تا ظهر دورت می گردم!
نهار بوسه با طعم عشق!
چرت عصر گاهی ات را کنج دنج آغوشم میزنی و باز...
تا شب دورت می گردم!
شام بوسه با طعم دوستت دارم!
تا صبح هم میتوانم با لبهایم روی تنت شعر بپاشم!
لگد به بخت خودت نزن...
هیچ کس مثل من تو را وسط رویا نمی نشاند!
بلند شو زودتر بیا!
از من گفتن...
دیگر خود دانی !
آلوده به درد كه ميشوي
هيچ مرهمي
جز آن همدم
كه دگر
نداريش
درمانت نخواهد شد
ببیـن عـزیـزِ مـن
یـه فـرقـی هسـت میـانِ بیـانِ گـزاره ی منطقـی و گـزاره ی عاطفـی!
«شمـا یـه بـآر بگـی مجمـوعِ زوایـایِ داخلـیِ مثلـث ۱۸۰ درجـه ست»
من می فهمـم و تکـرارش اشتبـاهـه!
امـا وقتـی میگـی «دوستت دارم»
فکـر کـن خنگـم
هــی بگـو!
هــــــــی بگـو!
گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها
حسرت ها را می شمارم
و باختن ها
وصدای شکستن را
... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم
وکدام خواهش را نشنیدم
وبه کدام دلتنگی خندیدم
که چنین دلتنگــــــــــــــــم
گاهی دلت میخواد همه بغضهات از توی نگاهت خونده بشن...
میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری...
اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل: چیزی شده؟؟!!!
اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد میگی: نه،هیچی .
۱٨۰ سانت هم قد داشته باشم
با ۷٠ كيلو وزن
هارت و پورت زياد كنم يا نه
زياد توجه نكن
اين ميزنم می بُرم ها ، به درد لای جرزِ ديوار هم نمی خورد
نبض ام را بگير
ببين مثل گنجشك می زند يا نه !
قلب كه نيست ، كره خر است
يك دفعه ديدی زد زيرِ گريه و آرام هم نشد !
غم که نوشتن ندارد …
نفوذ می کند در استخوان هایت ،
جاسوس می شود در قلبت ،
و آرام آرام از چشم هایت می ریزد بیرون
بـعـضـی گـنـاه هـا،
آنـقـدر سـنـگـیـن اسـت
کـه عـذابـش
از هـمـان مـوقـع کـه مـرتـکـب شـدی نـازل مـی شـود
مـثـل
دل بـسـتـن . . !