سلام على خسته نباشى
على گفتى :
دختری که به موقعیتش و رفتارش اهمیت بده و به خانوادش و خصوصا به نظرات پدر و مادر.. و بی بند و باری رو پیشرفت و تجدد ندونه
فكر ميكنى با أين وضعيت جديد جامعه هست همچين دخترى؟
چرا خوشحالى كه مغازه محسن كار ميكنى؟ چه خوبى در اون ديدى ؟
چرا حسادت زياد شده؟ فكر نميكنى خود آدم باعث ميشه حس حسادت رو در بقيه تحريك كنه؟
خدا رحمت كنه پدرت رو (بهشت جاويدان جايگاهشون) ، اگه يه روز بيان تو خوابت دوس دارى چى بگى بهشون؟
بنظرت خوبه يه خانم مشكلات شخصى و زندگى شو وارد دنياى مجازى كنه و با همه درد دل كنه؟
فكر كن خدا داره صدا تو ميشنوه اگه بخوايى پيش خودش شكايت كنى ، إز كى گله ميكنى؟
نظرت راجع به من و خودت چيه؟ فكر نميكنى اشتباس دوستى ما؟ معيارت چيه كه دوس دارى با وجود أين همه حرف و حديث هنوز با هم باشيم؟
بارها ديديم بچه هاى چت با كنايه حرف زدن باهامون ، فكر ميكنى چرا هميشه توصيه ميكنم سكوت كن؟
على امروز خيلى إز محسن ناراحت شدم (دلم شكست) اما تنها كسى كه تونستم بهش بگم خودت بودى، ناراحت نميشى كه بدش رو بگم؟ (شرمنده بخدا جز تو كسى رو ندارم)
ميدونم سوال قبليم ناراحتت كرد ؛ چرا اينقدر رك هستم؟
و در اخر اگه يك روز به هر علت يلدايى نباشه ميبخشيش؟
فعلا تابعد...
موفق باشى عزيزم