صفحه 2 از 9 نخستنخست 1234 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 11 به 20 از 81

موضوع: دلتنگی ها

  1. Top | #11
    SarGol

    عزیزه دل

    عزیز دل! سلام...
    عزیز دل! سلام...
    گاهی دلم می خواهد بدانی حال من چگونه است. بدانی چطور دلتنگت می شوم. اما بدان که من همیشه حال تو را می دانم!! می دانم قرار نبود که بیایی و چه زیبا می شود، کسی وقتی بیاید که قرار نیست...!! دلم که برایت تنگ می شود به عکس های یادگاری مان نگاه می کنم و هر لحظه تو را نفس می کشم. راستی آن چیزی را که چند سال پیش بردی، کجاست؟ اینگونه نگاهم نکن، دلم را می گویم..!
    تنهایی گاهی سبب می شود که در دامنه ی زندگی اتراق کنی و بار تحملت را بر شانه های کوه بگذاری تا خستگی‌ات کمی در برود. راستی چه حکمتی است که من بیشتر ِ غروب ها دلم برایت تنگ می شود..!! نه، فکر نکنی که خورشیدی، نه عزیزم! خورشید نیستی چون خورشید شب ها نیست و گل های آفتابگردان را به حال خود می گذارد. اما جالب است که تو مهتاب هم نیستی که روزها بروی. در حقیقت تو هیچ وقت نمی روی! همیشه پیشم هستی. در ذهن و قلبم حضور داری. بهترین حضور، در بهترین قاب دنیا...!!
    بمان، اما این بار از آن ماندن هایی که رفتن ندارد. این بار به زبان عامیانه بمان. به زبان همه، که وقتی تنها می شوند، ماندن کسی را زیر لب با صاحب آسمان ها در میان می گذارند. یک بار هم به خاطر کسی که یک عمر است برایت می میرد، بمان. اما نه با سکوت! بگو ... بنویس... نقاشی کن، که به خاطر من مانده ای..!!
    مهربانم..! دوباره سلام را می نویسم که زحمت گشودن لب‌هایت را برای پاسخش نبینم... فدایت شوم، همین که ته دلت چیزی مثل پاسخ، تکان بخورد برایم کافی ست. هر وقت نیستی طفل دلم لجوجانه پابر زمین می کوبد و هرلحظه تو را از من می خواهد! جوابش را چه دهم که رهایی از دستش بسی دشوار است و من سخت ناتوان!
    همیشه قصه ی کهنه ی آمدنت را برایش تکرار می کنم تا آرام آرام به خواب رود... اما تا به کی او را دلخوش به آمدنت کنم!؟ تا به کی فریبش دهم!؟ خسته ام..!! همین فردا، قسم می خورم فراموشت کنم. اما چگونه!؟ وقتی باران وُ بید مجنون وُ سیب سرخ تداعی کننده ی توست!؟ نه، هنوز از سنگ نشده ام...
    بادکنک بغضم بی اراده می ترکد، طفل دلم هراسان از خواب می پرد و دوباره تو را بهانه می کند...
    دوست داشتن تو، دردی ست که تمامی ندارد!

    "برگرفته از نامه های مریم حیدرزاده"

  2. Top | #12
    SarGol

    دلتنگی

    تو نیستی ...
    تو نیستی
    بهانه های کوچک خوشبختی نیستند
    تو نیستی
    من نیستم
    -در نبود تو-
    لبخندهای کاغذی آلبوم
    غرق شدند
    در بارانِ بی دریغ اشک
    تا سپاس گزار تو باشم
    که به اندازه ی یک غریق نجاتِ غریبه
    تلاش نکردی
    برای گرفتن من
    از آب گل آلود!

    "ﻓﺎﺿﻞ ﺗﺮﮐﻤﻦ"

  3. Top | #13
    SarGol

    دلتنگی

    دلتنگی ...
    دلتنگی یعنی
    خیابانی شلوغ پر از همه آنها
    که شبیه تو اند
    مثل ساعتی که سازش کوک نیست
    و هیچ منتظری نگاهش نمی کند
    چیزی شبیه پیانو های بعد از ظهر
    در کافه هایی که میزی در آن تنها نیست
    و صدای خنده های تو
    تنها صدایی است
    که باورش نمی کنم
    عشق های کوبیسم از در و دیوار شهر
    بالا می روند
    و دوست داشتن های مدرن
    تلخ تر از همیشه اند
    این جا ثانیه ها وقت کم می آورند
    دلتنگی یعنی
    دوست داشتن ات
    مثل رویایی میان این خواب ها
    انگار دیر تر از هرگز.

    "میلاد کاشانی"

  4. Top | #14
    SarGol

    دلتنگی

    دلتنگی
    دلتنگی یعنی
    من در اسارت تو از تنهائی رنج ببرم
    ولی هیچ عطر زنانه ای مجذوبم نکند...
    دلتنگی یعنی
    من یک عمر برای تو شعر بنویسم و تو هرگز نخوانی
    و من دلتنگ بمیرم!

    "الف . پاشائی"

  5. Top | #15
    SarGol

    دلتنگی

    دلتنگی
    دلتنگی خیابان شلوغی‌ست
    که تو در میانه‌اش ایستاده باشی
    ببینی می‌آیند
    ببینی می‌روند
    و تو هم‌چنان ایستاده باشی.

    " علیرضا روشن "

  6. Top | #16
    SarGol

    مصدق دلم برای کسی تنگ است

    دلم برای کسی تنگ است
    دلم برای کسی تنگ است
    که آفتاب صداقت را
    به میهمانی گلهای باغ می آورد
    و گیسوان بلندش را
    به بادها می داد
    و دستهای سپیدش را
    به آب می بخشید

    دلم برای کسی تنگ است
    که چشمهای قشنگش را
    به عمق آبی دریای واژگون می دوخت
    و شعرهای خوشی چون پرنده ها می خواند

    دلم برای کسی تنگ است
    که همچو کودک معصومی
    دلش برای دلم می سوخت
    و مهربانی را
    - نثار من می کرد

    دلم برای کسی تنگ است
    که تا شمال ترین شمال
    و در جنوب ترین جنوب
    همیشه در همه جا
    - آه با که بتوان گفت
    که بود با من و
    - پیوسته نیز بی من بود
    و کار من ز فراقش فغان و شیون بود

    کسی که بی من ماند
    کسی که بی من نیست
    کسی ...
    -دگر کافی ست

    "حمید مصدق"

  7. Top | #17
    SarGol

    دلتنگی

    بگو کجای آغوش قرار بگذاریم؟!
    هی‌ دختر باران!
    زیاد این دست و آن دست نکن!
    بترس از دلی‌ که دارد پرپر می شود...!
    برای من
    هیچ قراری نمانده هست...
    بگو کجای آغوش قرار بگذاریم؟!
    بگو
    تا عاشقانه‌‌هایم را
    بر اندام آب بسایم
    می خواهم سر تمام دلتنگی‌‌هایم را
    با زلالی رویت ببرم...!!

    "بهرنگ قاسمی"

  8. Top | #18
    SarGol

    دلتنگی

    بهار و این همه دلتنگی؟!
    بهار ...
    و این همه دلتنگی؟!
    نه،
    شاید فرشته ای
    فصل‌ها را به اشتباه
    ورق زده باشد.

  9. Top | #19
    SarGol

    دلتنگی

    دلم تنگ است
    دلم تنگ است
    مثل لباس سال‌های دبستانم
    مثل سال‌های مأموریت‌های طولانیِ پدر
    که نمی‌فهمیدم
    وقتی می‌گویند کسی دورَست
    ...
    یعنی چقدر دورَست

  10. Top | #20
    SarGol

    دلتنگی

    افکارم شبیه تو تراشیده شده
    افکارم شبیه تو تراشیده شده.
    آغوشم درست به اندازه تو جا دارد.
    اطاقم بوی تو را میدهد.
    فقط نمیدانم چرا چشمانم تو را گم کرده اند...
    دلتنگم ...
    به اندازه همه دلتنگیهایی که فقط تو میدانی.

صفحه 2 از 9 نخستنخست 1234 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
09171111111 mahboob_hameh@yahoo.com طراحی توسط ویکـی وی بی
حـامـیان انجمـن