#زندگی یک چمدان است که می آوریَش*بار و بندیل سبک می کنی و می بَریش
#خودکشی مرگِ قشنگی که به آن دل بستم*دستِ کم هر دو سه شب سیر به#فکرش هستم
گاه و بیگاه پُر از پنجره های خطرم*به سَرم می زند این مرتبه حتما بپرم
#چمدان_دست_تو_و_ترس_به_چشمان_ من_است *این غم انگیزترین حالتِ غمگین شدن است
بی تو من با بدن
#لخت خیابان چه کنم*با غم انگیزترین حالتِ #تهران چه کنم
بی تو پَتیاره ی
#پاییز مرا می شکند*این شبِ وسوسه انگیز مرا می شکند
قبل رفتن دو سه خط
#فحش بده،داد بکش*هی تکانم بده،#نفرین کن و #فریادبکش
قبل رفتن بگذار از تهِ دل آه شوم*طوری از ریشه بکِش ارّه که کوتاه شوم
مثل سیگار
#خطرناک_ترین_دودم_باش*شعله آغوش کنم حضرت #نمرودم باش
هر پسربچه که راهش به خیابانِ تو خورد*یک شبه
#مرد شد و یکّه به میدان زد و مُرد
من تو را دیدم و آرام به خاک افتادم*و
#از_آن_روز_که_در_بند_توام_آزا دم
چای داغی که
#دلم بود به دستت دادم*آنقَدَر #سرد شدم از دهنت افتادم
می پرم دلهره کافیست،خدایا تو ببخش*خودکشی دست خودم نیست،
#خدایا_تو_ببخش ....