کجای لحظه هامی تو
که هر جا رو بگی گشتم
بجای زندگی کردن پی دیوونگی گشتم
نگو دل کندن آسون ِ
که من اصلا نمی تونم
اگه حالم رو می پرسی
جوابشو نمی دونم . . .
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
ازهمه دنیا اگر او مال من باشد، بس است
ابروانش قبلهٔ آمال من باشد، بس است
نم نمِ باران ببارد، در خیابان های شهر
دستهایش در کفِ اقبال من باشد، بس است
در میان این همه شیر یل و با اقتدار
آهوی چشمش اگر دنبال من باشد، بس است
روزها، دلتنگ دیدارم شود دیوانه وار
شب به شب دل ناگرانِ حال من باشد، بس است
سهم چندانی نمیخواهم از او، تنها فقط مال باشد بس است
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.