صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 21 به 30 از 40

موضوع: دفتر خاطرات من

  1. Top | #21

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0
    من او را دیده بودم
    نگاهی مهربان داشت
    غمی در دیدگانش موج می زد
    که از بخت پریشانش نشان داشت
    نمی دانم چرا هر صبح ،
    هر صبح که چشمانم به بیرون خیره می شد

    میان مردمش می دیدم و باز

    غمی تاریک بر من چیره می شد
    شبی در کوچه ای دور
    از آن شب ها که نور آبی ماه
    زمین و آسمان را رنگ می کرد
    از آن مهتاب شب های بهاری
    که عطر گل فضا را تنگ می کرد
    در آنجا ، در خم آن کوچه ی دور
    نگاهم با نگاهش آشنا شد
    به یک دم آنچه در دل بود ، گفتیم
    سپس چشمان ما از هم جدا شد
    از آن شب ، دیگرش هرگز ندیدم
    تو پنداری که خوابی دلنشین بود
    به من گفتند او رفت
    نپرسیدم چرا رفت
    ولی در آن شب بدرود ، دیدم
    که چشمانش هنوز اندوهگین بود


  2. Top | #22

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0

  3. Top | #23

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0
    عشق من

    نامه ام را ادر اینجا برایت زمزمه میکنم
    باد مرا همراهی میکند و قاصدکم را به دیدارت رهسپار میسازد ...
    من ...زیباترین عاشقانه ام را
    با عشق
    با احساسم
    برای تو
    با قایقی از جنس باد میفرستم
    در ساحل منتظر باش
    زیرا امواج قایق حاوی عاشقانه ام را برایت خواهند اورد
    شاهزاده ی من
    دوستت دارم...

  4. Top | #24

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0
    مطمئن باش

    حتی اگر دنیا را آب ببرد ...

    من به خواب نمی روم....

    تا كه دوباره بیدار شوم و تو نباشی....

    باز هم سكوت پنجره......

    هوایم را ابری كند.....

  5. Top | #25

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0
    می ترسم

    من از این تنهایی
    از این که دیر می آیی
    از این که روزی به من بگویی
    تو به من نمی آیی
    می ترسم....

    چرا نمی دانی تو
    چگونه بی تو زمان میگذرد
    بارها این را از خودم می پرسم
    من می ترسم...می ترسم...

  6. Top | #26

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0




    نه جواب تلفن ام را می دهی !..


    نه به مسیج هام پاسخ ..


    چاره ای ندارم ..!


    روی شیشه ی گرد و غبار گرفته ی تاكسی ای که به سمت خانه ی تان می آید ..


    می نویسم:


    دوستت دارم !! ...!








  7. Top | #27

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0
    وقتی تو رَفته باشی ،
    کامل نمی شود عشق ،

    بعد از تو تا همیشه ،
    این قِصه ناتمام است ،





  8. Top | #28

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0
    هر چقدرم از کسی که دوستش
    داری ناراحت باشی کافیه فقط یبار
    اسمتو صدا کنه


  9. Top | #29

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Unknown Firefox 58.0
    وقتي دلم به درد مياد و کسي نيست به حرفهايم گوش کند،

    وقتي تمام غمهاي عالم در دلم نشسته است،

    وقتي احساس مي کنم دردمند ترين انسان عالمم... وقتي تمام عزيزانم با من غريبه مي شوند...

    و کسي نيست که حرمت اشکهاي نيمه شبم را حفظ کند... وقتي تمام عالم را قفس مي بينم...

    بي اختيار از کنار آنهايي که دوسشان دارم.. بي تفاوت مي گذرد...

  10. Top | #30

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Unknown Firefox 58.0
    چقدر دیره
    گاهی چقدر دیره...
    میدونی
    کاش میشد فرار کرد... از خیلی چیزا... کاش میشد فرار کرد...
    چرا؟... چرا آدما تا وقتی ندارنت برای به دست آوردنت میجنگن...ولی وقتی به دستت میارن بیخیالت میشن...دیگه ناراحتیات و گریه هات اونقدر براشون اهمیت نداره... دیگه خنده هات مثل قبل دلشونو نمیبره...دیگه تا وقت گیر میارن سراغت نمیان... دیگه تنها موندنت براشون اونقدرا مهم نیست... دیگه..........
    و این تا وقتی ادامه داره که دیگه طاقتت طاق بشه و بذاری بری برای همیشه....
    من مشکل دارم؟ ... آدم بدی ام؟ .. کم میذارم؟... توقعم زیاده؟... دل میشکنم ؟... زبونم تلخه؟... ضعف آدما رو به روشون میارم؟... چیم اشتباهه که داستان من همیشه اینقدر پر از تنهایی میشه؟

    اینو هیچوقت نفهمیدم....

صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
09171111111 mahboob_hameh@yahoo.com طراحی توسط ویکـی وی بی
حـامـیان انجمـن