صفحه 1 از 4 123 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 1 به 10 از 39

موضوع: دلنوشته های ناب

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0

    دلنوشته های ناب

    اﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎﻳﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ
    ﮐﻪ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺑﻠﻨﺪﺕ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻨﺪ
    ﻭﻟﻲ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻫﻤﺎﻥ ﻳﮏ ﺁﺟﺮ ﻟﻖ ﻣﻴﺎﻥ ﺩﻳﻮﺍﺭﺕ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ،
    ﺗﻮ ﺭﺍ ﻓﺮﻭ ﺑﺮﻳﺰﻧﺪ !
    ﺗﺎ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﻧﮑﺎﺭ ﮐﻨﻨﺪ !
    ﺗﺎ ﺍﺯ ﺭﻭﻳﺖ ﺭﺩ ﺷﻮﻧﺪ !
    ﻣﺮﺍﻗﺐ ﺑﺎﺵ !
    ﺩﺳﺖ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻫﻠﺖ ﻣﻴﺪﻫﺪ ؛
    ﻭﻟﻲ ﻗﺮﺍﺭ ﻧﻴﺴﺖ ﺗﻮ ﺑﻴﻔﺘﻲ ،
    ﺍﮔﺮ ﺑﻲ ﺗﺎﺏ ﻧﺒﺎﺷﻲ ﻭ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﮔﺮﻩ ﺯﺩﻩ ﺑﺎﺷﻲ ،
    ﺍﻭﺝ ﻣﻲ ﮔﻴﺮﻱ
    ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺳﺎﺩﮔﻲ
    ﺗﻮ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ،
    ﺣﺘﻲ ﺍﮔﺮ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﻱ ﺍﻃﺮﺍﻓﺖ ﺧﻮﺏ ﻧﻴﺴﺘﻨﺪ ،
    ﺗﻮ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ،
    ﺣﺘﻲ ﺍﮔﺮ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺑﻲ ﻫﺎﻳﺖ ﺳﻮ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﮐﺮﺩﻧﺪ
    ﺗﻮ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ،
    ﺣﺘﻲ ﺍﮔﺮ ﺟﻮﺍﺏ ﺧﻮﺑﻲ ﻫﺎﻳﺖ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺑﺪﻱ ﺩﺍﺩﻧﺪ ،
    ﺗﻮ ﺧﻮﺏ ﺑﺎﺵ ،
    ﻫﻤﻴﻦ ﺧﻮﺏ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺯﻳﺒﺎ ﻣﻲ ﮐﻨﻨﺪ
    ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺭﻗﺺ ﻭﺍﮊﮔﺎﻥ ﺍﺳﺖ ؛
    ﻳﮑﻲ ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﺗﻔﺎﻭﺕ ، #ﺗﻨﻬﺎﺳﺖ .
    ﻳﮑﻲ ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ ، #ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ .

  2. Top | #2

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0

    یه جآهایی ، کنآر یه آدمایی ،

    یه جآهایی ، کنآر یه آدمایی ،
    دلت میخواد سآعت بره تو خوابِ زمستونی!
    کنآر همونآ که دلت آرومِ، که دلت هوای جای دیگرو نمیکنه، همونآ که وقتی کنارتن دلت میخواد اون ساعتارو سال های سال زندگی کنی!
    همونا که بآل بآل میزنن بهت بفهمونن برآشون مهمی و دوست دارن!
    همونآ که اصرار دارن بهت بفهممون زندگی براشون بی تو یه توده ی سیاه و تاریکِ و تو از بدیِ روزگآر میزاری پای شیرین زبونیشون!
    همونآ که همیشه دلتنگن و براشون تکراری نمیشی!
    همونا که با دیدنت چشاشون برق میزنه و موقع رفتنت میگن هنوز دلتنگتم ،
    همونا که هرچقد کنارشون باشی دلتنگیشون رفع نمیشه،
    اونآ موندنی ترین آدمان ، همونآن که به زندگیت خوشبختی میپاشن ،
    همونان که قرارِ همیشه باشن و تا ابد عاشقانه دوست داشته باشن،
    اما میدونی!
    نآدیده گرفتن آدما رو سرد میکنه ،
    حتی عاشق ترینارو ، حتی موندنی ترینارو راهی میکنه!
    آخه آدم چقدر با ندیده شدن کنآر بیاد!
    یه وقتایی ما آدما خودمون آدمارو با ترسامون راهی میکنیم
    اما غافلیم ازینکه کمن آدمایی که عاشقانه دوسمون دارن،
    کمن آدمایی که واسه ساختن لحظاتِ شیرین برآت از خودشون هم میگذرن…!

  3. Top | #3

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0


    قدم می زنم در باغ خاطرات
    جز تو نمی بینم
    جز تو نمی خوانم
    جز تو نمی خواهم
    همیشه بهار است
    همیشه صدای عشق دلم برمی آید
    که از منِ عاشق خفته جان برایت می خواند
    با خیالت قدم می زنم
    تو می خندی

    چشم هایم بسته
    لمس این رویا چه زیباست
    رویای تو در نزدیکی

  4. Top | #4

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0
    تو بگو با چه امیدی
    به چه شوق
    به چه عشقی
    زندگی را بگذرانم
    تو بگو با چه شوری
    به چه لبخند
    به چه آغوش دلم باز کنم
    من بگویم که پس از رفتن تو
    دل من
    سوی کسی
    روی کسی
    آغوش به سمت احدی
    باز نکردم
    من بگویم که نگاهت
    با چه عمقی
    به دلم کرد نفوذ
    که دگر بر روی کسی باز نشد
    تو بگو ای دل زندانی و آواره ی من
    که به بند او اسارت داری
    به کدامین نگه خیره او
    سوق روی
    تو بگو دست نیازمند عشق
    که پس از رفتن او
    به چه امیدی من
    دست و دل به چه رویی
    به نوازش بکشانم
    ای زمانه تو بگو
    دوری ار عشق را
    تو بخوان
    آواز درماندگی ام را
    تو بخند
    بر شب و تنهایی و
    درد و هجران و غمم

  5. Top | #5

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0
    خوشه ای در دست خسته از تازیانه های غم
    دانه دانه گندم ها را می چینم از او
    غم ها رونما می خواهند
    قلبم پینه بسته از پیچش های بی امان زندگی
    که حتی خوشه ای غم از من دریغ می کند
    آه که تاب خستگی هم ندارم
    راه درویی به رویم باز نیست
    آیا سهم من دانه ای غم بود و بس؟
    ناله ای از جنس بی کس بود و بس؟
    رویی از جنس خجالت در قفس؟
    این بود عدالت بی هوای هم نفس

  6. Top | #6

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0
    به کدامین جرم زبانم را بریدند
    به کدامین سود
    به کدامین سود روحم را خریدند
    به کدامین رسم لباسم را دریدند
    من که در پیچ و خم غصه ی پر غصه خود
    تک و تنها و غریبی بودم
    تو چرا بند و اسارت را
    سکوت و بغض شب ها
    ترس از بی خانمانی
    آه و ماتم را
    در تقدیرم نشاندی
    تو ای زندگی

  7. Top | #7

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0
    دیدی که چگونه دلم خسته و تنها ماند

    چگونه اشک هایم راه به جاده ای بی انتها برده اند
    دیدی که چه شد؟
    دست هایم بی رمق و قلبم تنها

    وجودم شکست و تنها شدم

  8. Top | #8

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0
    در این کنج اتاقم چه آرام کز کرده ام

    سوز سردی موهای دستم را بلند کرده
    می لرزم و خود را تنگ در آغوش می گیرم
    گوش به حرف های دلی می دهم که هیچ گوشی بدهکارش نیست
    این روزها خیلی کلافه شده
    خیلی بی تابی می کند

    می خواهد که گاهی تنها باشد، از غصه ها شاکی است
    دیگر از دست این مهمان همیشگی به ستوه آمده است

  9. Top | #9

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0







    تو را دوست دارم

    در این باران

    می خواستم تو در انتهای خیابان نشسته باشی

    من عبور کنم

    سلام کنم

    لبخند تو را در باران می خواستم

    می خواهم

    تمام لغاتی را که می دانم برای تو

    به دریا بریزم

    دوباره متولد شوم

    دنیا را ببینم

    رنگ کاج را ندانم

    نامم را فراموش کنم

    دوباره در آینه نگاه کنم

    ندانم پیراهن دارم

    کلمات دیروز را

    امروز نگویم

    خانه را برای تو آماده کنم

    برای تو یک چمدان بخرم

    تو معنی سفر را از من بپرسی

    لغات تازه را از دریا صید کنم

    لغات را شستشو دهم


    آنقدر بمیرم

    تا زنده شوم

  10. Top | #10

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Feb 2018
    شماره عضویت
    6060
    نوشته ها
    4,444
    پسندیده
    47
    مورد پسند : 701 بار در 533 پست
    Windows NT 10.0 Firefox 58.0
    ﻣﻦ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻭ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎﯼ ﻧﯿﺎﻣﺪﻥ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﻡ


    ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻ ﻭﻋﺪﻩ ﺑﯽ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻣﯽ

    ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﺧﯿﺎﻝ ﻭ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﺁﺷﻔﺘﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ …


    ﺣﺎﻻ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﯽ

    ﺩﻭﺍﯼ ﺩﺭﺩ ﻫﻤﻪ ﻧﺪﺍﺷﺘﻦ ﻫﺎ

    ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﻦ ﻫﺎ

    ﻭ ﻧﯿﺎﻣﺪﻥ ﻫﺎﺳﺖ …

    ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻫﯿﭻ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ

    ﺧﯿﺎﻝ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﻪ ﺳﺮﻡ ﻧﺰﻧﺪ !

    ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﺑﺸﻨﻮﻡ ﺗﺎ ﻓﺮﺩﺍ …

    ﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺧﻮﺩ ﻧﯿﺎﻭﺭﻡ

    ﮐﻪ ﻓﺮﺩﺍﻫﺎ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻧﻤﯽ ﺁﯾﻨﺪ…

صفحه 1 از 4 123 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
09171111111 mahboob_hameh@yahoo.com طراحی توسط ویکـی وی بی
حـامـیان انجمـن