همین که لابلای کلماتم
نَفَس میکشی
راه میروی
در آغوشم میگیری
همین که پناه ِ واژه هایم شده ای
همین که سایه ات هست
همین که کلماتم از بی "تو"یی
یتیم نشده اند
کافیست برای یک عمر آرامش ؛
باش . . .
حتی همین قدر دور
حتی همین قدر دست نیافتنی
همین که لابلای کلماتم
نَفَس میکشی
راه میروی
در آغوشم میگیری
همین که پناه ِ واژه هایم شده ای
همین که سایه ات هست
همین که کلماتم از بی "تو"یی
یتیم نشده اند
کافیست برای یک عمر آرامش ؛
باش . . .
حتی همین قدر دور
حتی همین قدر دست نیافتنی
شمعدانی ها هم که بشکفند
هیچ اتقاق تازه ای نمی افتد
نه تو می آیی
و نه من راه را پیدا میکنم
در این سکوت فصل ها
شمعدانی ها
زودتر از موعد گل داده اند انگار!
راستی هنوز بخاطر من ناخون هاتو کوتاه میکنی؟
بـایــــد کـسـی را پـیـدا کـنـم
کـه دوسـتـم داشـتـه بـاشـــــد
آنـقـدر کـه یـکــــی از ایـن شـب هـای لـعـــنـتـــــــی
آغـوشـــش را بـرای مـن و یـک دنـیـا خـسـتــــگـی ام بـگـشــــایـد
هـیـــــچ نـگـویـد .
هـیـــــچ نـپـرسـد .
بــــرایــــم کتـــاب بـــخوانـــد
مـرا در آغـوش بـگـیـرد
و یـــک بوســـه
فـقـــــط همین
... بـعـد هـمـانـجـا بـمـیــرم
تـا نـبـیـنـم روزهـای آیـنــده را
روزهـایـی کـه دروغ مـی گـویـد
روزهـایـی کـه دیـگـر دوسـتـم نـدارد
روزهـایـی کـه دیـگـر مـــرا در آغـوش نـمـی گـیـرد
روزهـایـی کـه عـاشـق دیـگـری مـی شـود...
دقیقا مثل تووووووووووووووو......
دلم هواییت شده است.............
همان هوایی که هیچ وقت در واقعیت به مشامم نرسید.......
خسته ام از نبودن هایت.............از مجازی بودن هایت......
خسته ام از ندیدن هایت.............جز قاب عکسی دیدن هایت........
بی منطق ترین عضو بـدنم چشمهایم اند.
می بینند که دیگر دوستم نداری
اما هنوز تشنه دیدنت هستند...