اگر بپوسم و خاکم به دست باد رود
هنوز عشق تو باشد در استخوان هایم
وقتی کسی احساسم رو نادیده بیگیره
قهر کردن بلد نیستم
تلافی کردن بلد نیستم
کنایه زدن بلد نیستم
فقط کمرنگ میشم از زندگیش...
کاش میشد بار دیگر همچو
گل بویت کنم,چشم خود را
سرمه از خاک,سر کویت کنم
نور چشمانم چرا,از دیده ام
پنهان شدی رخ نما تا سجده
بر محراب ابرویت کنم...
روز
آغاز نمی کند مَـرا ...!
با ❤️ تُـو ❤️ بودن
همه، آغاز مَـن است....!
کجایی...!
که من بی تو خیلی تنهام...!
چشمانمان را باز کنیم
قفل زدن به خانه ای که آوار شده بی فایده است ...
فریاد زدن به گوش های کر
و ابراز علاقه به قلبی که حالا دیگر نمی تپد ، بی فایده است !
تا هستم قدر من را بدان...
کاش به کوری میکشید ای کاش....
کارم بی تو چون یعقوب...
ولی هرگز نمیدیدم...
عزیز دیگران هستی...
مرد که باشی
باید دردهای زیادی را بی صدا دفن کنی
باید بغض های زیادی را نگفته قورت دهی
شهر من پر از گرگ هایی ست
که برای دریدن لحظه شماری میکنند
مرد که باشی
چای هایت را آنقدر تلخ میخوری
تا یادت بماند تنها تکیه گاه روزهای تنهایی
خودت هستی و خودت
مرد که باشی باید حواست را جمع کنی
تا مبادا به مردانگی کسی بر بخورد
مرد که باشی
گهگاهی دلت میخواهد کسی ارامت کند
کسی که بوی زنانگی اش تمام تو را مست کند
محال است مرد باشی و هرشب خاطراتت را
مرور نکنی. . .نمیدانم شنیده ای تابحال
بعضی از مرد ها را
هرچقدر بخوانی خسته نمی شوی. . .
میدانید ؛
مَرد که خوب باشد ،
زن بی شک بهترین می شود...
باور کنید
مَرد، زن را میسازد
پشت هر مَرد موفق
زنی است
که خیالش از مردانگی مَردش
جمع است....
ولی تو نذاشتی من مرد تو بمونم ...
متاسفم برا..........!
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)