دوست داشتنت
مثل بوی یاس اول صبح است
که دنیا را برداشته...
دوست داشتنت
مثل بوی یاس اول صبح است
که دنیا را برداشته...
کاش به زنی که عاشق است
می آموختند چطوری انتقام بگیرد
غمگینم که عشق این همه مهربان است....
این قدر میاندیش
به دریا شدن ای رود
هرجا بروی باز گرفتار زمینی ....
من پنجره ای بودم و از بعدِ نگاهت
ناگاه ترک خوردم و آرام شکستم ...
من هر چه دوست داشتم را
همیشه از دست داده ام
اما میخواهم تو را
هیچوقت دوست نداشته باشم...
بهار هوا را تازه می کند
تو , جانم را
برای من تو از هر بهاری
بهارتری...
از پنجره ی رو به خیابان اتاقت
آنقدر که من خاطره دارم تو نداری...
از دست این دنیا دلم بدجور می نالد
از حجم این دوری هواهم اشک میبارد....
دستم به سرنوشت نمیرسد...
اگرنه
از همین لحظه برای من بودی...