صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از 11 به 20 از 21

موضوع: اشعار محمد علی بهمنی

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    4071
    نوشته ها
    156
    پسندیده
    1,044
    مورد پسند : 67 بار در 45 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 65.0.3325.181
    از خانه بيرون مي‌زنم ، اما کجا امشب ؟
    شايد تو مي‌خواهي مرا در کوچه‌ها امشب


    پشت ستون سايه‌ها ، روي درخت شب
    مي‌جويم اما نيستي در هيچ جا امشب


    مي‌دانم آري نيستي ، اما نمي‌دانم
    بيهوده مي‌گردم بدنبالت چرا امشب ؟


    هرشب تو را بي‌جستجو مي‌يافتم اما
    نگذاشت بي‌خوابي بدست آرم تو را امشب


    ها ... سايه‌اي ديدم ، شبيهت نيست ، اما حيف
    ايکاش مي‌ديدم به چشمانم خطا امشب


    هرشب صداي پاي تو مي‌آمد از هرچيز
    حتي ز برگي هم نمي‌آيد صدا امشب


    امشب ز پشت ابرها بيرون نيامد ماه
    بشکن قرق را ، ماه من بيرون بيا امشب



    گشتم تمام کوچه‌ها را ، يک نفس هم نيست
    شايد که بخشيدند دنيا را به ما امشب


    طاقت نمي‌آرم ، تو که مي‌داني از ديشب
    بايد چه رنجي برده باشم ، بي تو ، تا امشب


    اي ماجراي شعر و شب‌هاي جنونم
    آخر چگونه سرکنم بي‌ماجرا امشب

  2. Top | #12

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    4071
    نوشته ها
    156
    پسندیده
    1,044
    مورد پسند : 67 بار در 45 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 65.0.3325.181
    ناگهان دیدم که دورافتاده‌ام از همرهانم

    مانده با چشمان من دودی بجای دودمانم
    ناگهان آشفت کابوسی مرا از خواب کهفی

    دیدم آوخ قرنها راه است از من تا زمانم
    ناشناسی در عبور از سرزمین بی نشانی
    گرچه ویران خاکش اما آشنا با خشت جانم

    ها ... شناسم این همان شهر است شهر کودکی ها
    خود شکستم تک چراغ روشنش را با کمانم

    می شناسم این خیابان ها و این پس کوچه ها را
    بارها این دوستان بستند ره بر دشمنانم
    آن بهاری باغها و این زمستانی بیابان
    ز آسمان می پرسم آخر من کجای این جهانم ؟

    سوز سردی می‌کشد شلاق و می چرخان
    د و من
    درد را حس می کنم در بند بند استخوانم
    می نشینم از زمین سرزمین بی گناهم
    مشت خاکی روی زخم خونفشانم می فشانم

    خیره بر خاکم که می بینم زکرت زخمهایم

    می‌شکوفد سرخ گلهایی شبیه دوستانم
    می زنم لبخند و برمی‌خیزم از خاک و بدینسان

    می‌شود آغاز فصل دیگری از داستانم

  3. Top | #13

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    4071
    نوشته ها
    156
    پسندیده
    1,044
    مورد پسند : 67 بار در 45 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 65.0.3325.181
    دریا شده است خواهر و من هم برادرش

    شاعـــرتر از همیشه نشستـــــم برابرشخواهر سلام! با غزلــی نیمه آمدم

    تا با شما قشنگ شود نیم دیگرشمی خواهم اعتراف کنم، هرغزل که ما

    با هـــم سروده ایم جهان کرده از برشخواهر زمان ، زمان برادر کشی است باز

    شاید بـــه گوش هــــا نرسد بیت آخـرشبا خود ببر مرا کـــه نپوسد در این سکــــونشعری که دوست داشتی از خود رهاترش

  4. Top | #14

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    4071
    نوشته ها
    156
    پسندیده
    1,044
    مورد پسند : 67 بار در 45 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 65.0.3325.181
    دریا سکوت کرده و من حرف می زنمحس می کنم که راه نبردم به باورش

    دریا منــــم ، همو کــــه به تعداد موج هاتبا هر غروب خورده بر این صخره ها سرش

    هم او که دل زده است به اعماق و کوسه هاخــــون می خورند از رگ در خــــون شناورشخواهر! برادر تو کم از ماهیان که نیست

    خرچنگ ها مخــــواه بریسند پیکـــــرش

    دریا سکوت کرده و من بغض کرده امبغض برادرانه ای از قهـــــر خواهرش

  5. Top | #15

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    4071
    نوشته ها
    156
    پسندیده
    1,044
    مورد پسند : 67 بار در 45 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 65.0.3325.181
    تو همانی که دلم لک زده لبخندش را او که هرگز نتوان یافت همانندش را

    منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد غزل و عاطفه و روح هنرمندش را

    از رقیبان کمین کرده عقب می ماند هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را

    مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر هر که تعریف کند خواب خوشایندش را

  6. Top | #16

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    4071
    نوشته ها
    156
    پسندیده
    1,044
    مورد پسند : 67 بار در 45 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 65.0.3325.181
    می رسد یک روز فصل بوسه چینی در بهشت روی تختی با رقیبان می نشینی در بهشت

    تا خدا بهتر بسوزاند مرا خواهد گذاشت یک نمایشگر در آتش، دوربینی در بهشت

    صاحب عشق زمینی را به دوزخ می برند جا ندارد عشق های این چنینی در بهشت

    گیرم از روی کرم گاهی خدا دعوت کند دوزخی ها را برای شب نشینی در بهشت

    ... با مرامی که من از تو باوفا دارم سراغ می روی دوزخ مرا وقتی ببینی در بهشت

    من اگر جای خدا بودم برای «ظالمین» خلق می کردم به نامت سرزمینی در بهشت

  7. Top | #17

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    4071
    نوشته ها
    156
    پسندیده
    1,044
    مورد پسند : 67 بار در 45 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 65.0.3325.181
    تا تو بودی در شبم، من ماه تابان داشتم روبروی چشم خود چشمی غزلخوان داشتم


    حال اگر چه هیچ نذری عهده دار وصل نیست
    یک زمان پیشآمدی بودم که امکان داشتم

    ماجراهایی که با من زیر باران داشتی شعر اگر می شد قریب پنج دیوان داشتم

    بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود من چه چیزی کمتر از آن نارفیقان داشتم؟!

    ساده از «من بی تو می میرم» گذشتی خوب من! من به این یک جمله ی خود سخت ایمان داشتم

    لحظه ی تشییع من از دور بویت می رسید تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم!!

  8. Top | #18

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    4071
    نوشته ها
    156
    پسندیده
    1,044
    مورد پسند : 67 بار در 45 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 65.0.3325.181
    کاش دور و بر ما این همه دل‌بند نبود و دلم پیش کسی غیر خداوند نبود

    آتشی بودی و هر وقت تو را می‌دیدم مثل اسپند، دلم جای خودش بند نبود

    مثل یک غنچه که از چیده شدن می‌ترسید خیره بودم به تو و جرأت لبخند نبود

    هرچه من نقشه کشیدم به تو نزدیک شوم کم نشد فاصله؛ تقصیر تو هرچند نبود

    شدم از «درس» گریزان و به «عشقت» مشغول بین این دو چه کنم نقطه‌ی پیوند نبود

    مدرسه جای کسی بود که یک دغدغه داشت جای آن‌ها که به دنبال تو بودند نبود

    بعد از آن هر که تو را دید، رقیبم شد و بعد اتفاقی که رقم خورد، خوش‌آیند نبود

    آه ای تابلوی تازه به سرقت رفته! کاش نقّاش تو این قدر هنرمند نبود

  9. Top | #19

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    4071
    نوشته ها
    156
    پسندیده
    1,044
    مورد پسند : 67 بار در 45 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 65.0.3325.181
    تکه یخی که عاشق ابر عذاب می شود سر قرار عاشقی همیشه آب می شود

    به چشم فرش زیر پا سقف که مبتلا شود روز وصالشان کسی خانه خراب می شود

    کنار قله های غم نخوان برای سنگ ها کوه که بغض می کند سنگ ، مذاب می شود

    باغ پر از گلی که شب به آسمان نظر کند صبح به دیگ می رود ؛ غنچه گلاب می شود

    .....چه کرده ای تو با دلم که از تو پیش دیگران گلایه هم که می کنم شعر حساب می شود

  10. Top | #20

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    May 2017
    شماره عضویت
    4071
    نوشته ها
    156
    پسندیده
    1,044
    مورد پسند : 67 بار در 45 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 65.0.3325.181
    به رفتن تو سفر نه ، فرار می گویند به این طریقه ی بازی قمار می گویند

    به یک نفر که شبیه تو دلربا باشد هنوز مثل گذشته «نگار» می گویند

    اگر چه در پی آهو دویده ام چون شیر به من اهالی جنگل شکار می گویند

    مرا مقایسه با تو بگو کسی نکند کنار گل مگر از حسنِ خار می گویند؟

    تو رفته ای و نشستم کنار این همدم به این رفیق قدیمی سه تار می گویند

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
09171111111 mahboob_hameh@yahoo.com طراحی توسط ویکـی وی بی
حـامـیان انجمـن