معلمی با خواهر فراش مدرسه ازدواج کرد

گاهی اوقات معلم غیبت می کرد از فراش که برادر زنش بود می خواستبجایش به کلاس برود
اینقدر این کار تکرار شد که فراش تقریبا شده بود آقا معلم.
بعد از مدتی آقا معلم شد رئیس آموزش و پرورش و برادر خانمش رابه مدیریت مدرسه منصوب کرد،

بعد از مدتی معلم داستان ما شد
مدیر کل استان و برادر خانمش را به ریاست آموزش و پرورش منصوب کرد،

چندی گذشت و از مقام مدیر کلی شد وزیر آموزش و پرورش و برادر خانمش رابه مدیر کلی منصوب کرد.

چندی گذشت و وزیر آموزش و پرورش دستور تحقیق و تفحص
در باره مدارک تحصیلی کارکنان و مدیران را صادر کرد
و
فراش که مدرک ابتدائی بیشتر نداشت آشفته شد و به شوهر خواهرش زنگ زد و گفت:
چکار می کنی؟
تو که می دانی من چند کلاس ابتدائی بیشتر ندارم و
اگر این دستور را اجرا کنی بدبخت می شوم. شوهر خواهر گفت:اصلا نگران نباش، من خودت را به ریاست هیئت تحقیق و تفحص منصوب کرده ام!!.