دور شدم از تو دلم شور زد / ساز دلم نغمه ی ناجور زد
آه از آن چشم که با یک نظر / بال و پرم را گره کور زد !
دور شدم از تو دلم شور زد / ساز دلم نغمه ی ناجور زد
آه از آن چشم که با یک نظر / بال و پرم را گره کور زد !
هیچ می دانی؟
من دلیل شادی های تو بوده ام نه شریک آن
و شریک غم های تو نه دلیل آن
آموخته ام اگر کسی یادم نکرد یادش کنم ، شاید او تنهاتر از من باشد !!
رفیق هر شب و هر روزی دل / غمت تا بوده ، بوده روزی دل
بگردان گوشه ی چشمی و بنگر / چه حالی دارد آتش سوزی دل
کاش بودم درختی در میان قلب تو ، تا وجودم ریشه می کرد از محبت های تو
کاش دهخدا می دانست
دلتنگی ... اشک .... فاصله .... بی وفایی....
تعریفش فقط دو حرف است
"تـــو"
چه کرده ای تو با دلم که نبض من صدای توست ؟
چه کرده ای تو با سرم که فکر من هوای توست ؟
همه تفاوت ما این است: تو به خاطر نمی آوری ، من از خاطر نمی برم
واحد اندازه گیریِ فاصله " مــتــر " نیست ؛
" اشـــــــــــتـــیــــاق " است ..
مشتاقش که باشی ، حتی یک قـدم هم فاصله ای دور است .!.
بوی نفسهای لبت جان و دلم وا می کند / اما نمی دانم چرا امروز و فردا می کند
با بودنت کنار من ، غم های عالم می رود / فکر تو در این قلب من هر لحظه غوغا می کند