یه روز
یه ماهی
عاشق یه پرنده میشه ...
ازعشقش میمیره ،پرندست خب ...
معلومه به هرکی وهرچیزی ازبالای تپه نگاه میکنه
به ماهیه میگه که
من عاشق تومیشم ولی
خونمون قراره کجا باشه ؟!
وعشقمونو قراره کجا سرکنیم ؟!
تو آسمون یا تو آب ؟
میگه : من نمیتونم تو آب زنده بمونم
ماهی میگه که
من تو هوا وتو زمینم که باشی میخوامت
ازعشقت میمیرم
از آب بیرون میاد
آه
یه ثانیه نکشید به خاطر عشق جون میده
خب حالا چیزی که ازدست رفته چیه ؟
زندگی
چیزی که به دست اومد چیه ؟
عشق ؟!