نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: *نخونیش حیفه*😂😂😂😂😂

Hybrid View

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    مدیریت
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    2
    نوشته ها
    4,237
    پسندیده
    4,120
    مورد پسند : 3,140 بار در 2,062 پست
    نوشته های وبلاگ
    2
    Windows NT 10.0 Chrome 104.0.0.0

    *نخونیش حیفه*😂😂😂😂😂

    *نخونیش حیفه*😂😂😂😂😂


    💎 ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﯼ ﭘﯿﺶ ﭘﺪﺭﺵ آمد ﻭ ﮔﻔﺖ : پدر ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣان بمن ﺑﺪﻩ ميخواهم توپ ﺑﺨﺮﻡ، پدر ﮔﻔﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ. ﺧﺮﻭﺳﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﺑﺮﻭ ﺑﻔﺮﻭﺷﺶ! براي خودت يك توپ بخر.
    ﭘﺴﺮﻩ ﺧﺮﻭس را به بازار ﺑﺮﺩ تا ﺑﻔﺮﻭﺷد ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ خروس را به قيمت هزار ﺗﻮﻣﺎن هم ﻧﺨﺮﯾﺪ.
    پسر ﺩرب خانه اي را ﺯﺩ. زني خوش روي ﺩﺭﻭ ﺑﺎﺯ ﮐﺮﺩ.
    ﭘﺴﺮﻩ گفت: خانم اين خروس را به قيمت هزار ﺗﻮﻣﺎن از من ميخريد؟
    — ﺯﻥه دلش سوخت و گفت ﺑﯿﺎ ﺩﺍخل تا از كيفم پول بياورم ! شوهرم بسيار شكاك است. تو را درب منزل ببيند هم براي تو بد مي شود و هم براي من.
    ﭘﺴﺮﻩ رفت داخل، همينكه ﺧﻮﺍستند ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺧﺮﻭﺱ ﺻﺤﺒﺖ کنند، ﯾﮑﯽ ﺩﺭ ﺯﺩ.
    ﺯﻧﻪ ﮔﻔﺖ واي ﺷﻮﻫﺮمه، خیلی بدبینه! ﺑﺮﻭ ﺗﻮ ﺯﯾﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﻗﺎﯾﻢ ﺷو!
    ﺩﺭﻭ ﮐﻪ ﺑﺎﺯ ﮐﺮد ﺩﯾﺪ ﺷﻮﻫﺮﺵ نيست ولي معشوقه اش بود ! زن او را به داخل دعوت كرد و گفت بد موقعي آمدي، الان موقع آمدن شوهرم است
    صداي در بلند شد!
    ﺯﻧﻪ به دوس پسرش ﮔﻔﺖ ﺷﻮﻫﺮﻣﻪ
    ﺑﺮﻭ ﺗﻮ ﺯﯾﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﻗﺎﯾﻢ ﺷﻮ!


    ﺯﯾﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺑﻮد
    معشوقه زن و پسر در زيرزمين با هم آشنا شدند
    ﭘﺴﺮﻩ ﺑﻪ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ ﺧﺮﻭﺱ ﻣﻨﻮ ﻣﯿﺨﺮﯼ!
    معشوقه زن ﮔﻔﺖ: ﺻﺪﺍﺗﻮ ﺑﯿﺎﺭ ﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯿﺸﻨﻮﻥ!
    ﭘﺴﺮﻩ: با همان صدا گفت خروس مرا ميخري؟
    معشوقه گفت : نه
    پسر گفت ﻫﺮ ﺟﻮﺭ ﺭﺍﺣﺘﯽ. يا ميخري وَيَا ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺩﻣﯿﺰﻧﻢ.
    ﻣﺮﺩ گفت : باشه ﺑﺎﺷﻪ ﻗﺒﻮﻝ! ﭼﻨﺪ؟
    ﭘﺴﺮﻩ: ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ!
    ﻣﺮﺩ: ٥٠ هزار ﺗﻮﻣﺎن براي يك خروس ؟ ﻧﻤﯿﺨﺮﻡ ﮔﺮﻭﻧﻪ!
    ﭘﺴﺮﻩ: ﺑﺎﺷﻪ ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﻧﻢ!
    ﻣﺮد: ﺑﺎﺷﻪ! ﺑﮕﯿﺮ ﺍﯾﻨﻢ ﭘﻮﻝ!
    😂😂😂
    ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ!!!
    ﭘﺴﺮﻩ گفت ﺧﺮﻭﺳت را ﻣﯿﻔﺮﻭﺷﯽ!!!؟


    معشوقه گفت البته:
    ﭘﺴﺮﻩ گفت : ﭘﻨﺞ ﺗﻮمان
    ﻣﺮﺩ: همين الان ﭘﻨﺠﺎﻩ ﻫﺰﺍﺭ ﺑهم ﻓﺮﻭﺧﺘﯽ!
    ﭘﺴﺮﻩ: ﻫﺮ ﺟﻮﺭ ﺭﺍﺣﺘﯽ الان ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﻧﻢ!
    ﻣﺮﺩ گفت ﺑﺎﺷﻪ ﭘﻮﻟﻮ ﺑﺪﻩ! ميفروشم
    ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈه گذشت
    ﭘﺴﺮﻩ گفت : خروس من را مي ﺧﺮﯼ؟
    ﻣﺮﺩ گفت نه
    پسر گفت : داد ميزنم
    مرد گفت : چند؟
    ﭘﺴﺮﻩ: ﺻﺪ ﻫﺰﺍﺭ ﺗﻮﻣﻦ!!!
    ﻣﺮﺩ: ﮔﺮﻭﻧﻪ. ديوانه شده اي؟
    ﭘﺴﺮﻩ : ﺻﺪﺍيش را بلند كرد
    ﻣﺮﺩ: ﺑﺎﺷﻪ ﺍﯾﻨﻢ صد هزار تومان.
    ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﻟﺤﻈﻪ!
    ﭘﺴﺮﻩ: ﺧﺮﻭﺳﻮ ﻣﯿﻔﺮﻭﺷﯽ؟
    ﻣﺮﺩ: ﺑﮕﯿﺮ برا خودت ﭘﻮﻟﺶ هم ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻡ! ﻓﻘﻂ ﺩﺍﺩ ﻧﺰﻥ!


    ﺑﻌﺪ ﺯﻧﻪ ﺍﻭﻣﺪ گفت بیاین ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﻮﻫﺮﻡ ﺭﻓﺖ.
    ﭘﺴﺮﻩ ﺭﻓﺖ ﻫﻢ ﺗﻮﭖ ﺧﺮﯾﺪ ﻫﻢ ﺩﻭﭼﺮﺧﻪ.
    ﺧﺮﻭس رو هم ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺮﺩ ﺧﻮﻧﻪ


    باباش بهش گفت چکار کردی که هم پول داری، هم دوچرخه خریدی و هم خروس رو،
    پسره هم داستانو تعریف میکنه باباش بهش میگه این پول حرامه، پسر گفت حرام نیست من فقط خرید و فروش کردم.
    پدر گفت برو مسجد و از ملّا بپرس اگر گفت حلاله ایراد نداره و گرنه حق نداری با توپ و دوچرخه برگردی خونه. او مرد خداشناس و پاکی هست و حقیقت را به تو خواهد گفت و هر حکمی داد باید قبول کنی.
    پسره هم میره مسجد محل میبینه یه آخوند باعمامه گنده اونجا نشسته وبه سوالات مردم جواب میده
    صبر میکنه نوبتش که شد میره جلو و میگه حضرت آقا ببخشید مزاحم شدم من یه خروس دارم، ...
    هنوز حرفش تموم نشده بود که آخونده میگه مادرقحبه اینجا هم دست از سر من بر نمیداری؟ تخم سگ تو هنوز هم اون خروسو داری؟؟؟؟!!!! "
    😳😱
    پسر ميگه ٢٠٠ هزار ﺗﻮﻣﺎن وگرنه داد ميزنم كه تو با زن شوهر دار رابطه داري. آخوند صدايش را پائين مياورد و ميگويد بگير اين ٢٠٠ هزار ﺗﻮﻣﺎن را ولد زنا، خروس هم مال خودت😂و اینگونه بود که آن پسر هر موقع پول لازم داشت برای نماز به مسجد میرفت و خروسش را هم با خود میبرد و پس از مدتی کوتاه یه ماشین شاسی بلند خرید.🤣🤣

  2. کاربر مقابل پست mohsen32 عزیز را پسندیده است:

    Anoosh (04-26-2023)

  3. Top | #2

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    May 2019
    شماره عضویت
    8105
    نوشته ها
    545
    پسندیده
    948
    مورد پسند : 484 بار در 294 پست
    نوشته های وبلاگ
    29
    Linux Chrome 106.0.5249.126
    Nice story !

    این نغمه محبت بعد از من و تو ماند
    تا در زمانه باقیست آ
    واز باد و باران



اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
09171111111 mahboob_hameh@yahoo.com طراحی توسط ویکـی وی بی
حـامـیان انجمـن