نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: ریشه تاریخی ضرب المثل قوز بالاقوز

  1. Top | #1

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    11
    نوشته ها
    971
    پسندیده
    0
    مورد پسند : 148 بار در 135 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 38.0.2125.122

    ریشه تاریخی ضرب المثل قوز بالاقوز

    هنگامی که یک نفر گرفتار مصیبتی شده و روی ندانم کاری مصیبت تازه ای هم برای خودش فراهم می کند این مثل را می گویند.
    روزگارنو:



    فردی به خاطر قوزی که بر پشتش بود خیلی غصه می خورد. یک شب مهتابی از خواب بیدار شد خیال کرد سحر شده، بلند شد رفت حمام. از سر آتشدان حمام که رد شد صدای ساز و آواز به گوشش خورد. اعتنا نکرد و رفت تو. سر بینه که داشت لخت می شد حمامی را خوب نگاه نکرد و ملتفت نشد که سر بینه نشسته. وارد گرمخانه که شد دید جماعتی بزن و بکوب دارند و مثل اینکه عروسی داشته باشند می زنند و می رقصند. او هم بنا کرد به آواز خواندن و رقصیدن و خوشحالی کردن. درضمن اینکه می رقصید دید پاهای آنها سم دارد. آن وقت بود فهمید که آنها از ما بهتران هستند. اگرچه خیلی ترسید اما خودش را به خدا سپرد و به روی آنها هم نیاورد.



    از ما بهتران هم که داشتند می زدند و می رقصیدند فهمیدند که او از خودشان نیست ولی از رفتارش خوششان آمد و قوزش را برداشتند. فردا رفیقش که او هم قوزی بر پشتش داشت، از او پرسید: «تو چکار کردی که قوزت صاف شد؟» او هم ما وقع آن شب را تعریف کرد. چند شب بعد رفیقش رفت حمام. دید باز حضرات آنجا جمع شده اند خیال کرد که همین که برقصد از ما بهتران خوششان می آید. وقتی که او شروع کرد به رقصیدن و آواز خواندن و خوشحالی کردن، از ما بهتران که آن شب عزادار بودند اوقاتشان تلخ شد. قوز آن بابا را آوردند گذاشتند بالای قوزش آن وقت بود که فهمید کار بی مورد کرده، گفت: «ای وای دیدی که چه به روزم شد ـ قوزی بالای قوزم شد!»
    مضمون این تمثیل را شاعری به نظم آورده است و در قالب مثنوی ساده ای گنجانده است که نقل آن را در اینجا خالی از فایده نمی دانم؛ با این توضیح که ما نتوانستیم نام سراینده را پیدا کنیم و گرنه ذکر نام وی در اینجا ضروری بود.



    خردمند هر کار بر جا کند :
    شبی گوژپشتی به حمام شد
    عروسیّ جن دید و گلفام شد
    به شادی به نام نکو خواندشان
    برقصید و خندید و خنداندشان
    زپشت وی آن گوژ برداشتند
    ورا جنـّیان دوست پنداشتند
    شبی سوی حمام جنـّی دوید
    دگر گوژپشتی چو این را شنید
    که هریک زاهلش دل افسرده بود
    در آن شب عزیزی زجن مرده بود
    نهاد آن نگونبخت شادان قدم
    در آن بزم ماتم که بد جای غم
    نهادند قوزیش بالای قوز
    ندانسته رقصید دارای قوز
    خر است آنکه هر کار هر جا کند
    خردمند هر کار برجا کند

  2. کاربر مقابل پست * asal * عزیز را پسندیده است:


  3. Top | #2
    shahab
    خيلي ها مثل من حوصله خوندن اين همه مطلب را ندارن خلاصه كن
    يك مردبود غوز داشته ميره نصفه شب حموم حموم قديميا هم كه ميدونين جن داره يك دفعه ميبينه چند نفر دارن ميرقصن اينم قر تو كمرش جمع ميشه ميپره وسط جنا به رقص يهو ميبينه همشون سم دارن هموجا ميفهمه اونا جنند خوب از ترسش به روي خودش نمياره به رقصش ادامه ميده جنا ازش خوششون مياد قوضشو بر ميدارن اين بابا يك دوست احمقي داشته اين دوستش ميگه تو چيكار كردي قوضت برداشته شد ميگي هيچي نصف شب رفتم اين حموم قديميه جنا اونحا بودن رقصيدم اينها هم خوششون اومد قوزمو برداشتن اين رفيق احمقشم ميره همين كه وارد حموم ميشه جنا روميبينه شروع ميكنه به بابا كرم رقصيدن جنا هم عزادار بودن ميگن اين ادم احمق در غم ما داره ميرقصه حالا حسابشو ميرسيم قوز اون دوستشو ميذارن رو قوز اين دوست ابلهش

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
09171111111 mahboob_hameh@yahoo.com طراحی توسط ویکـی وی بی
حـامـیان انجمـن