اهنگري با وجود رنجهاي متهدد و بيماريش عميقا به خدا عشق ميورزيد

روزي يکي از دوستانش که اعتقاد به خدا نداشت ازاو پرسيد

تو چگونه ميتواني خدايي را که رنج و بيماري نصيبت ميکند دوست داشته باشي؟

اهنگر سربه زير اورد و گفت

وقتي که ميخواهم يک وسيله اهني بسازم يک تکه اهن در کوره قرار ميدهم سپس انرا روي سندان ميگذارم و ميکوبم

تا به شکل دلخواه در ايد اگر بصورت دلخواهم در امد ميدانم که وسيله ي مفيديست اگر نه انرا کنار ميگذارم

همين موضوع باعث شده هميشه به درگاه خدا دعا کنم

خدايا مرا در کوره هاي رنج قرار بده اما کنار مگذار