ترا من زهر شیرین خوانم ای عشق ،


که نامی خوش تر از اینت ندانم .


وگر هر لحظه رنگی تازه گیری ،


به غیر از « زهر شیرینت » نخوانم .

نشاط از تو ، غم از تو ، مستی از تست .




به آسانی ، مرا از من ربودی


درون کوره ی غم آزمودی


دلت آخر به سرگردانیم سوخت


نگاهم را به زیبایی گشودی


تو زهری ، زهر گرم سینه سوزی ،


تو شیرینی ، که شور هستی از تست .


شراب جام خورشیدی ، که جان را