من ٬ در آن لحظه ٬ که چشم تو به من می نگردبرگ خشکیده ایمان رادر پنجه بادرقص شیطانی خواهش رادر آتش سبز!نور پنهانی بخشش رادر چشمه مهراهتزاز ابدیت را می بینمبیش از این ٬ سوی نگاهت ٬ نتوانم نگریستاهتزاز ابدیت رایارای تماشایم نیستکاش می گفتی چیستآنچه از چشم تو ٬ تا عمق وجودم جاری ست