عُمرى سپرده اى به خطا دل به ديگران
يـــك بــار هم به خاطـــرِ ما اشتباه كن
محمد_شیخی
عُمرى سپرده اى به خطا دل به ديگران
يـــك بــار هم به خاطـــرِ ما اشتباه كن
محمد_شیخی
Divooneh (01-07-2019)
چاره اینست و ندارم به از این رای دگر
که دهم جای دگر دل به دل آرای دگر
وحشی_بافقی
Divooneh (01-07-2019)
نداند رسم یاری بی وفا یاری که من دارم
به آزار دلم کوشد دلآزاری که من دارم
رهی_معیری
! SETAre * (01-07-2019),Divooneh (01-07-2019)
تا باد میان من و تو نامهرسان است
موی من و آرامش تو در نوسان است
دستی که مرا از تو جدا کرد نفهمید
دعوا نمک زندگی همقفسان است
مژگان_عباسلو
من و تو مثل دو تا رود موازی بودیم
من که مرداب شدم، کاش تو دریا بشوی
مهدی_فرجی
ای درخت پیر ! بر این شاخهها دل خوش نکن
چون که با دست تبر ، مطبخنشینت میکنند
نیشخند دوستان از زخم دشمن بدتر است
آشنایان بیشتر اندوهگینت میکنند ...
شهاب_مرادی
مثل مادر، عاشق از روز ازل حسرتکِش است
هرکسی او را به زخمی تازه مهمان میکند
مژگان_عباسلو
میای دارم چو جان صافی و صوفی میکند عیبش
خدایا هیچ عاقل را مبادا بخت بد روزی
حافظ
از حسرت دیدار همینقدر بدان که
همرنگ شده بخت من و موی سیاهت
از فاصله ی دور ببین سوختنم را
پروانه ای و دوری از این شمع صلاحت
علی_صفری
کاش دست دوستی هرگز نمی دادی به من
« آرزوی وصل » از « بیم جدایی » بهتر است
فاضل_نظری