امروز روز غمباري بود، هوا باراني، بي يك تبسم خورشيد.
درست مثل دوران پيري كه در انتظار من است.
افكار عجيبي ذهنم را سخت به خود مشغول ميدارد.
احساسات غمانگیزی دلم را تنگ کرده و افکار زیادی،
كه هنوز براي خودم روشن نيست، در ذهنم زير و رو ميشود.
نه میتوانم مسائلم را حل کنم نه میلی به حل كردنشان دارم.
اين كار كار من نيست