خوش آمدی بنشین شعر تازه دم دارم

هوای گریه زیاد است شانه کم دارم
چه خوب شد که رسیدی هوا غزل خیز است
علی الخصوص تو را در برابرم دارم
مرا ببخش که تلخ است و باب میلت نیست
مرا ببخش اگر گونه های نم دارم
دلیل اینهمه غربت دلیل بی کسی م
رفاقتی ست که با دفتر و قلم دارم
دو استکان ببر از طعم واژه ها پر کن
بِچش بچش که بفهمی چه قدر غم دارم
به شوق آمدن تو غزل دم آوردم
نفس بریده ام وقافیه کم آوردم

بگو کنار منی در صدای هرفریاد