☆☆بغض تنهایے☆☆:
دم كسى گرم كه نميشناستت ولى نوشته هات رو ميخونه تا از درونت با خبر بشه و تشكر ميكنه...
نه واسه اينكه خوشش اومده...
واسه اينكه بهت بفهمونه كه تنها نيست.
☆☆بغض تنهایے☆☆:
دم كسى گرم كه نميشناستت ولى نوشته هات رو ميخونه تا از درونت با خبر بشه و تشكر ميكنه...
نه واسه اينكه خوشش اومده...
واسه اينكه بهت بفهمونه كه تنها نيست.
درد دارد تو باشی و دلم نلرزد...
درد دارد که دلتنگی عادت شود...
میبینی....
هر روز در نبودنت میمیرم....
و روز بعد...
شعری زاده میشود که نمیشناسمش...
آری...
درد دارد...
درگیر کسی باشی که درگیر تو نیست...
خیلی سخته وقتی آدم یه مدت از کسانی که دوستشون داره و جایی که دوستش داره
وازش خاطره داره دور باشه...به اجبار....خیلی سخته تحمل حرفهای کسانی که وقتی باهات می حرفن و می خوان آرومتکنن و وقتی که از مشکلات و سختی هات باهاشون می حرفی، از درد و رنجدوری های اجباری...تنها حرفی که می زنن اینه:...امیدوار باش... اینا همش یه روز تموم میشه....کلمه ی امیدواری گرچه ممکنه آرومت کنه ولی وقتی طرفت که این حرفو بهتمیزنه می بینی...وقتی می بینی اون حتی ۲روز هم این دوری رو تجربه نکرده و داره حرفبزرگترها رو واست ترجمه می کنه و میگه...واقعا اعصابت بهم می ریزه...دلت می خواد.....چقدر دوست داری و انتظار می کشی که وقتی داری برمی گردی و این فراق دارهتموم میشه با همه چیز از نوع خوبش روبرو بشی...یعنی انتظار نداری واسه اولیندیدار بعد از مدتها بدترین چیزارو بشنوی و ببینی...ولی احساس کن اگه اینجوری باشه چی میشه...اون وقته که با خودت میگی...کاش بر نمی گشتم...کاش هنوز درد و رنج فراق روی دلم بود...و...کاش برای هیشکی اینجور چیزی پیش نیاد....کاش همیشه پایان بخش درد و غمهاتون، شروع قسمتهای خوب و شیرین باشه..
هر کجا هستم٬باشم
آسمان مال من است
پنجره٬فکر٬هوا٬عشق
زمین مال من است
چشمها را باید شست
جور دیگر باید دید
چترها را باید بست
زیر باران باید رفت
خوش آمدی بنشین شعر تازه دم دارم
هوای گریه زیاد است شانه کم دارم
چه خوب شد که رسیدی هوا غزل خیز است
علی الخصوص تو را در برابرم دارم
مرا ببخش که تلخ است و باب میلت نیست
مرا ببخش اگر گونه های نم دارم
دلیل اینهمه غربت دلیل بی کسی م
رفاقتی ست که با دفتر و قلم دارم
دو استکان ببر از طعم واژه ها پر کن
بِچش بچش که بفهمی چه قدر غم دارم
به شوق آمدن تو غزل دم آوردم
نفس بریده ام وقافیه کم آوردم
بگو کنار منی در صدای هرفریاد
شب مهتابه و چشام بازم از یاد تو خیسه
دیگه عادت شده بابغض واسه ی تو می نویسه
کاش می فهمیدی که قلبم خونه آرزوهات بود
یه نفس تنها نبودی همیشه دلم باهات بود
آسمون و ماه نقرش با یه عالمه ستاره
شاهدن که این بریدن دیگه بر گشتی نداره
رفتی بی اونکه بدونی دل من مال خودت بود
حال بغضای شبونم به خدا حال خودت بود
مهم چشمای تو بودن توی دنیا هر چی داشتم
واسه خاطر نازت جونموگرو گذاشتم
یه دروغ ساده اما قصه ما رو بهم زد
سر نوشتمونو اخر با جدا شدن رقم زد
تو پشیمون شدی ومن حالا صندوقچه دردم
سخته اما باورش کن من دیگه بر نمی گردم
اما یادت باشه حرفا مث گوله های برفن
خیلیا قربونی های بی گناه دو تا حرفن
تو ترانه های شرجیم می درخشی تو همیش