![]()
دلم نمی خواهد دلايل اندوهم را بررسی کنم. زندگی همين است که هست. با دلتنگی ها خو ميکنم.
وقتي كه ديگر نبود!
من به بودنش نيازمند شدم.
وقتي كه ديگر رفت
من به انتظار نشستم.
وقتي كه ديگر نمي توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم.
وقتي كه او تمام كرد
من شروع كردم
وفتي او تمام شد........من اغاز شدم.
و چه سخت است تنها متولد شدن..
مثل تنها زندگي كردن
مثل تنها مردن!
دستانت دیگر مرا گرم نمی کند
و نگاهت خالی ست . بی هیچ مفهومی ...
دود چشمانم را آزار می دهد
فقط بگذار بخوابم . بی هیچ رویایی...
و تمام نفس هایم را هدر دهم .
دیگر کسی نیازی به نگاه منتظر من ندارد ...