شادی‌ام رابرمیدارم
به کوچه میزنم
وبه اولین کودکی میدهم
که توپش راگم کرده‌است
به مرزکه رسیدم
دلم راهمچون پرنده‌ای
درآسمان آبی رها میکنم
پرنده‌ی عادتی
آیا به خانه‌اش بازخواهدگشت؟