زل بزن! بعد تماشای خودت، اشک نریز
گریه کن جایهمه، جایخودت اشک نریز
پای شعر همه با بغض مدارا کردی
لا اقل پای غزل های خودت، اشک نریز
تا کجا "شوری" و "تلخی"؟ چقدر "داغی" و اشک؟
سربکش! اینهمه درچای خودت اشک نریز
نه رسیدی به رسیدن، نه رسیدی به سفر
پشت کوتاهی رویای خودت، اشک نریز
دل بکن تا برود، بغض نکن، حرف نزن
مردباش و سر امضای خودت اشک نریز
محسن_انشایی