سید محمدحسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار، شاعر پارسی‌گوی آذری‌زبان، در سال ۱۲۸۵ هجری شمسی در آذربایجان متولد شد. او تحصیلات خود را در مدرسهٔ متحده و فیوضات و متوسطهٔ تبریز و دارالفنون تهران گذراند و وارد دانشکدهٔ طب شد. سرگذشت عشق آتشین و ناکام او که به ترک تحصیل وی از رشتهٔ پزشکی در سال آخر منجر شد، مسیر زندگی او را عوض کرد و تحولات درونی او را به اوج معنوی ویژه‌ای کشانید و به اشعارش شور و حالی دیگر بخشید. وی سرانجام پس از هشتاد و سه سال زندگی شاعرانهٔ پربار در ۲۷ شهریور ماه ۱۳۶۷ هجری شمسی درگذشت و بنا به وصیت خود در مقبرة الشعرای تبریز به خاک سپرده شد.


کاش پیوسته گل و سبزه و صحرا باشد

گلرخان را سر گلگشت و تماشا باشد



زلف دوشیزه گل باشد و غماز نسیم

بلبل شیفته شوریده و شیدا باشد



سر به صحرا نهد آشفته تر از باد بهار

هر که با آن سر زلفش سر سودا باشد



رستخیز چمن و شاهد و ساقی مخمور

چنگ و نی باشد و می باشد و مینا باشد



یار قند غزلش بر لب و آب آینه گون

طوطی جانم از آن پسته شکرخا باشد



لاله افروخته بر سینه مواج چمن

چون چراغ کرجی ها که به دریا باشد



این شکرخواب جوانی است که چون باد گذشت

وای از این عمر که افسانه و رؤیا باشد



گوهر از جنت عقبا طلب ای دل ورنه

خزفست آنچه که در چنته دنیا باشد



شهریاراز رخ احباب نظر باز مگیر

که دگر قسمت دیدار نه پیدا باشد