شعر

[BLACK STAR]

دلی دیرم چو مرغ پا شکسته

چو کشتی بر لب دریا نشسته

تو گویی طاهرا چون تار بنواز

صدا چون میدهد تار گسسته

[Hedi]

تعریف تو از عَقل همان بود که باید

عَقلی که نمی‌خواست سر عَقل بیاید

یک عمر کشیدی نفس اما نکشیدی

آهی که از آیینه غباری بزداید

از گریه بر خویشتن و خنده دشمن

جانکاه‌تر، آهی است که از دوست برآید

کوری که زمین خورد و منش دست گرفتم

در فکر چراغی است که از من بِرُباید

با آن که مرا از دل خود راند، بگویید

"ملکی که در آن ظلم شود، دیر نپاید"
"فاضل نظری"

[BLACK STAR]

تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد

وجود نازکت آزرده گزند مباد

[Hedi]

دوری و حکمت و قسمت، همـه اش بـهـانه است

آنـکـه خـواهان تـو بـاشـد در رهـت جـان میـدهـد

[Hedi]

اونجا ک شاعر میگه :

هـرکـس بـد مـا بـه خـلـق گـــویـد
مــا چـهـــره بــدو نـمیــخـراشیــم
مــا خـوبـی او بـه خــلـق گـوییــم
تـــا هـــردو دروغ گفتــه بــاشیــم

[دلبر]

سبز ماندن در این ویرانی ریشه میخواهد

[دلبر]

می دانی دلتنگی چیست⁦؟!دلتنگی آن است که جسمت
نتواند به آن جایی برود
که جانت میرود .‌‌‌‌‌..

[Anoosh]

کاش با زورق اندیشه شبی
از شط گیسوی مواج تو من
بوسه زن بر سر هر موج گذر می کردم
کاش بر این شط مواج سیاه
همه ی عمر سفر می کردم