مشاعره کاربران یک پارس ❤️

[BLACK STAR]

دقیقی چار خصلت برگزیده‌ست
به گیتی از همه خوبی و زشتی
لب یاقوت‌رنگ و ناله چنگ
می چون زنگ و کیش زردهشتی

یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند

این بار میبرند که زندانی ات کنند

ای گل گمان مکن به شبِ جشن میروی

شاید به خاکِ مرده ای ارزانی ات کنند

[Anoosh]

یوسف به این رها شدن از چاه دل مبند

این بار میبرند که زندانی ات کنند

ای گل گمان مکن به شبِ جشن میروی

شاید به خاکِ مرده ای ارزانی ات کنند

دَردَم نهفته بِه ز طبیبانِ مدعی

باشد که از خزانهٔ غیبم دوا کنند

معشوق چون نقاب ز رخ در نمی‌کشد

هر کس حکایتی به تَصوّر چرا کنند

[! SETAre *]

دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود --------- تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود

حافظ شیرازی

[BLACK STAR]

دیر آمدی که دست ز دامن ندارمت

جان مژده داده‌ام که چو جان در بر آرمت

[BLACK STAR]

تا چند اسیر رنگ و بو خواهی شد


چند از پی هر زشت و نکو خواهی شد


گر چشمه ی زمزمی و گر آب حیات


آخر به دل خاک فرو خواهی شد

[Hedi]

دیـر آمـدی که دست ز دامـن ندارمت

جـان مـژده داده‌ام که چـو جان در بر آرمت

[Anoosh]

تا دلِ هرزه‌گَردِ من، رفت به چینِ زلفِ او
زان سفرِ درازِ خود، عزمِ وطن نمی‌کند
پیشِ کمانِ ابرویش، لابه همی کنم ولی
گوش کشیده است از آن، گوش به من نمی‌کند