نمایش نتایج: از 1 به 10 از 28

موضوع: مهمان اين سري از صندلي داغ *19 (معروف به جاسوس)

Threaded View

  1. Top | #9

    عنوان کاربر
    کاربر عضو
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    234
    نوشته ها
    87
    پسندیده
    22
    مورد پسند : 71 بار در 41 پست
    Windows NT 6.3 Chrome 45.0.2454.101
    نقل قول نوشته اصلی توسط Scheitern نمایش پست ها
    به به ببين مهمون صندلى داغ كيه جاسوس عزيز ( اى جان خودم ميخندم هر وقت كناره اسمت عزيز گفتم )
    اميدوارم هميشه شاد ببينمت خانوم گل






    خب بايد فكر كنم اولين سوْال رو چى بپرسم تا صندلى جزغاله بشه







    تو زندگيت الگوت كيه ؟




    اگه بخوابى و توى خواب يكپارس رو ببينى بنظرت بچه هاى اينجا رو چه شكلى ميبينى توى خوابت ؟(خودم بارها همه اينايى كه حضور زياد دارن تو چت خواب ديدم واى اگه بدونن چ شكلى تو تصوراتم هستن ديگه شايد جواب سلامم رو هم ندن بخصوص ....
    )





    فكر كن ساعت زمان رو دارى و ميتونى فقط براى ده دقيقه زمان رو نگه دارى تو اون ده دقيقه چى كار ميكنى ؟





    معيارهاى ازدواج رو توى چتروم به بچه ها ميگفتى رو خوندم () ايا همونا همش درست بود يا شوخى بود؟ اصلا نظره كليت چيه؟ دوس دارى ازدواج كنى؟ ( چه سواليه اخه )





    اينايى كه ميگم يه همسان براشون انتخاب كن

    مامان:
    بابا:
    ابجى:
    داداش:
    اجى نتى:
    داداش نتى:
    چت:
    انجمن:
    محسن٣٢(اوهوم):
    يلداى محسن:
    اوا:
    فرشته:
    حسين:
    نيكى:
    گلبرگ:
    ساشا:
    نيما(عزى):
    عليرضا٠٢١(لگن فروش):
    نيما(خوشگله ما كه نديديم اما ميگن :|):
    عسل:
    سحر١:
    مستر(بهداد):
    رويا:
    امير( تى ان تى ):
    جسى:
    اميد ام:
    نيكروز:
    و
    در
    اخر
    خودم(:/):





    اگه بهت بكن وخه بيا دوره حرم شله مدن مرى؟ (فكر كن پياده هم باشه من ميرم از فردوسى تا حرم شكمو نيستما اصلا فقط نميدونم چرا ارادت خاصى به شله دارم )





    نظرت در مورده داستان چيه؟(نصيحت پدرانه)

    خودت نصيحت شدى تا حالا؟
    داستان رو بخون و نظر بده
    این دختر کوچیکه عین اینایی که از سال قحط درامدن همچی تند تند شکلات مخورد که ماخاست خِفه بره….! دور دهنش و لباساشم حسابی کثیف کرده بود…بهش مگم تو چقدر لِمَشتی چلاس….؟! برو دم دهنته مامانت بشوره اَلفش رفته….! مگه اَلفش چیه…؟ لِمَشت چیه…؟ چلاس چیه…؟ گفتم لاالله الا الله…. خانوم دست و صورت این بچه رو بشور اَلِفش شده …! خانوم اومده بیرون میگه اَلِفش چیه… ؟ بگو نوچ شده …..نوچ….!!

    حالا خوبه که مو مشهدی غلیظ صحبت نِمُکنم اگه نه که دیگه هیچی ….اگه ماخاست به گردنبند بگم ( خِفتی ) و به النگو بگم (چوری ) که زنم موره سه طلاقه مِکِرد دیگه ….! حالا زن ما که تهرونیه ایرادی بهش نیست اما خیلی ازی زن و دخترای مشهدی توی حرف زدنشا مخصوصا…مخصوصا… با جنس مخالف اصرار دارن که تهرونی صحبت کنن…!! همچی صداشاره نازک مُکنن ارررره…….. اررره مُکنن که انگار تخمشاره تو ناف تهرون کاشتن…! خدا نکنه که دوتا کلمه خارجی هم یاد بگیرن…. خدا رو بنده نیستن دیگه ….هی اوکی اوکی مکنن و مگن ای وای دپرس شدم….! البته خیلی ازینا فقط اره اره گفتن و من من کردن رو یاد گرفتن والا همیشه بند رو اب میدن و افتضاح به بار میارن تو صحبت کردن….! دختره میبینی تا دیروز خانه باباش فقط چای جوشیده مخورده با گل گاوزبون…..!! حالا خودشه عین چُوله غِزَک درست کرده مگه من فقط مِسکافه مُخورَم یا قهوه فرانسوی باشیر…!! اولا که جوُنُمَرگ رفته مِسکافه نیست و نسکافه درسته…!! بعدشم که توکه تا دیروز اِشکنه تخم مرغ مُخوردی با ابگوشت مَرزه حالا تا نومزدت مگه چی مُخوری مِگی وای من خیلی هوس پیتزای پپرونی کِردُم …؟!

    مو نِمُگم پیتزا و نسکافه و قهوه بَده بُخدا….! مو مُگم اینا کلاس نیست…! مو مُگم خودت باش دختر جان….! اگه دلت سیراب شیردون مِخه با شوهرت برو فلکه دروازه قوچون….یا اگه هوس دوسیخ جیگر کردی برو فلکه صاحب الزمان….! بشقاب داغ و ذرت مکزیکی و چیز برگر اگه دوست ندری بزور نخور بگو به به …..!!
    دوباره ميام (فعلا التماس دعا)عاشق خودت و اون شهرى كه هستى هستم خانوم گل
    ســــــــــــــــــلام بر يلدای عزیزم خوبی؟ (خخخخ آخه جاسوس هیچ وقت واسه هیچ کس عزیز نمیشه)

    1 الگوی زندگی میتونه تغییر کنه منظورم اینه آدم خوبه الگوهای متفاوتی داشته باشه هیچ وقت یه فرد خاص نمیشه الگو باشه چون معناش یه جورایی تقلیده اما در کل من صبر مامانمو پشتکار بابامو و عاقل بودن خواهرمو و... رو میپسندم و همیشه سعی دارم( سعی دارما اما تا کی درست بشم خدا میدونه) تو این موارد مثه اونا باشم


    2 خخخ یلدا من اصا خواب نمیبینم شایدم میبینم یادم نیس، کلا نرسیده به رختخواب میرم


    3 من بچه بودم برنامه ميذاشت ساعت رو نگه میداشت من همیشه وقتا امتحان که میشد میگفتم اَی خدا یعنی میشه من از این ساعتا داشتم نگه میداشتم ببینم معلم چه سوالایی آورده خخخخ الانم هنوز این آرزو هست منتها ده دقیقه مقداری کمه
    مثلا دوس دارم خیلی دست های پشت پرده رو، رو کنم اما خب کمه نمیرسم فقط میرسم گوشی خواهرم فوضولی کنم


    3 اوه معیار ازدواج، اونا که روم گفتم تا حدی نظریاتم بود ولی زیاد قاطی شد نفهمیدم چی گفتم در کل معیار ازدواج همه یکیه اما از نظر اهمیت و طبقه بندی فرق داره
    من خودم به شخصه اول مورد اینه طرف مقابل به دلم بشینه دل نشتن منظور زیبایی نیست ها زیبایی در کل برای ازدواج همون چند ماه اوله خخخ
    همه چي رو اين دل نشستنه تاثیر داره که مهمترينش اخلاقه. يعني ممکنه که زیادم زیبا نباشه از نظر خیلی ها اما شما بپسندی چرا؟ چون اخلاقش زیباست
    باز رو اخلاق خیلی چیزا موثره مثه خانواده دوست همکار و ...
    خخخ زیاد گفتم بسه اما بازم هست ها


    4 منظور از همسان من احساس کردم میگی دربارشون نظرمو بگم اگه این نبود بگو درست کنم
    مامان و بابا همتا ندارن هیچکس نمیتونه مثه اونا باشه
    خواهرم همیشه عاقله
    برادر: نمیدونم ندارم
    به آجی و داداش نتی خیلی اعتقاد ندارم
    چت :یکپارس
    محسن 32 : در طریقت هرچه پیش سالک آيد خير اوست/ در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست( معناش)
    یلدای محسن: مهربان
    آوا: همساده خوبم
    فرشته :میخواد منو بسوزونه(چطور دلش میاد فک نمیکنه من جاسوسم نمیترسه؟؟؟؟!!!)
    حسین: عذرخواهم اما مقداری خشنی
    نیکی: دختر کوچولوی سربه هوا( زیاد مراقب خودت باش نیکی)
    گلبرگ♥ساشا
    نيما: سیگار( اینقد نکش)
    عليرضا همساده :بی حوصله (خسته اس میفهمی خسته!!)
    نیما خوشگله: خب خوشگله لابد دیگه
    عسل: بی ریا دوس داشتنی
    مستر کم ميبينمشون
    رویا :یا نیس یا پی امه خخخ( ناراحت نشین ها خودتون گفتید)
    امیر: میدونم از دختر مشهدیا متنفره( هرچقدر تو متنفر باشی من نیستم خخخ)
    جسی: خودش میگه خوشتیپم اما من بهش میگم زشت
    امید ام: کمتر پسر بد باش
    نیکروز: راستش زبان قاصره
    یلدا بانو: زیاد بخند حتی الکی


    5 خخخخ یلدا خدایی شُله خیلی خوشمزه اس. ولی من مقداری تنبلم حال ندارم پیاده برم همون نون پنیر خونه رو میخورم
    راجع به داستانت نکته جالبی میگه همیشه خودت باش هیچ وقت واسه چیزی به اسم کلاس خودتو اذیت نکن زندگی کوتاهه اینو من از یه نفر یاد گرفتم تا هستی شاد باش بخند و کاری کن که لذت ببری، در حالی که میدونی درسته وقت تنگه پس با کارایی که دوس نداری وقتتو از دست نده.
    کلا هم فروتنی و خاکی بودنو دوس دارم (خودم زیاد نیستم اما آدما این تیپی رو دوس دارم)
    مرسی عزیزم
    ویرایش توسط 19* : 10-03-2015 در ساعت 12:45 PM

  2. 2 کاربر پست 19* عزیز را پسندیده اند .

    **FERESHTEH** (10-04-2015),Scheitern (10-03-2015)

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
حـامـیان انجمـن