![]()
بی جهـت پای مـرا ، داخـل اخــبار نکش !
هی مرا نقطه نکن ! نقشه ی پرگار نکشنفسم از تو و از زندگی ام ، سخت گرفت
توی ایوان دلم این همه سیگار نکش !من که زندانی چشمان تو هستم ، شب و روز
جان من دور و برم این همه دیوار نکشدکترم گفت : که از قلب مریضت بهراس
هی مرا پشت سرت با دل بیمار ، نکش !نیست در شهر ، کسی بی خبر از قصه ی ما
پس گلم ! عاشقی ام را همه جا ، جار نکش !یا نگو عشق تو ، سنگین شده روی کمرم
یا رهایم کن و با خون جگر ، بار نکش !شهر ما خانه ی ما هست ، ولی رفتنی ام !