صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از 11 به 13 از 13

موضوع: شمعی فروخت چهره که پروانه تو بود

  1. Top | #11

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    14
    نوشته ها
    32,334
    پسندیده
    5,671
    مورد پسند : 5,395 بار در 4,465 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 63.0.3239.132
    خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست به زندگانی من فرصت جوانی نیستمن از دو روزه هستی به جان شدم بیزار خدای شکر که این عمر جاودانی نیستهمه بگریه ابر سیه گشودم چشم دراین افق که فروغی ز شادمانی نیستبه غصه بلکه به تدریج انتحار کنم دریغ و درد که این انتحار آنی نیستنه من به سیلی خود سرخ میکنم رخ و بس به بزم ما رخی از باده ارغوانی نیستببین به جلد سگ پاسبان چه گرگانند به جان خواجه که این شیوه شبانی نیستز بلبل چمن طبع شهریار افسوس که از خزان گلشن شور نغمه خوانی نیست
    با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.

  2. Top | #12

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    14
    نوشته ها
    32,334
    پسندیده
    5,671
    مورد پسند : 5,395 بار در 4,465 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 63.0.3239.132
    ندار عشقم و با دل سر قمارم نیست که تاب و طاقت آن مستی و خمارم نیستدگر قمار محبت نمی برد دل من که دست بردی از این بخت بدبیارم نیستمن اختیار نکردم پس از تو یار دگر به غیر گریه که آن هم به اختیارم نیستبه رهگذار تو چشم انتظار خاکم و بس که جز مزار تو چشمی در انتظارم نیستتو میرسی به عزیزان سلام من برسان که من هنوز بدان رهگذر گذارم نیستچه عالمی که دلی هست و دلنوازی نه چه زندگی که غمم هست و غمگسارم نیستبه لاله های چمن چشم بسته می گذرم که تاب دیدن دلهای داغدارم نیست

    با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.

  3. Top | #13

    عنوان کاربر
    مدیر ارشد
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    14
    نوشته ها
    32,334
    پسندیده
    5,671
    مورد پسند : 5,395 بار در 4,465 پست
    Windows 7/Server 2008 R2 Chrome 63.0.3239.132
    آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا بی وفا حالا كه من افتاده ام از پا چرانوشدارویی و بعد از مرگ سهراب آمدی سنگدل این زودتر میخواستی حالا چراعمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست من كه يك امروز مهمان توام فردا چرانازنينا ما به ناز تو جوانی داده ايم ديگر اكنون با جوانان ناز كن با ما چراوه كه با اين عمر های كوته بی اعتبار اين همه غافل شدن از چون منی شيدا چراشور فرهادم بپرسش سر به زير افکنده بود اي لب شيرين جواب تلخ سربالا چراای شب هجران که يک دم در تو چشم من نخفت اينقدر با بخت خواب آلود من لالا چراآسمان چون جمع مشتاقان پريشان می كند در شگفتم من نمی پاشد ز هم دنيا چرادر خزان هجر گل ای بلبل طبع حزین خامشی شرط وفاداری بود غوغا چراشهريارا بی حبيب خود نمی كردی سفر راه عشق است اين يكی بی مونس و تنها چرا


    با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0

هیچ عضوی در لیست وجود ندارد.

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

مرجع تخصصی ویبولتین ویکی وی بی در سال 1391 تاسیس شده است و افتخار میکند که تا کنون توانسته به نحو احسن جدید ترین آموزش ها و امکانات را برای وبمستران میهن عزیزمان ایران به ویژه کاربران ویبولتین به ارمغان بیاورد .

اطـلـاعـات انجمـن
حـامـیان انجمـن