می وزد مدام
نسیمی از سمت یاد تو
میان یاسهای کبود خاطرم
و آفتاب سبز چشمانت
جوانه می کارد در مزرعۀ احساسم
و گلبرگ های عاطفه
بر دیوار دلم می ریزند
آنجا که پرستوی قلب من
تخم می نهد تو را
در لا بلای پرچین عطر ها
در صدای دور باران ها
و نسیمی که می وزد مدام
در قلب من از سمت یاد تو