من و تو هر شب تنها
با تو اینجا سخن دل میگویم
عشق جانم آرامشم
آرام آرام بی صدا در آغوش میگیرمت
مبادا خدای ناکرده تو از شدت پلک زدن هایم بیدار شوی و در خوابم نیایی …
راستی عشق جانم من بیدارم
میخواهم ببینمت کی میایی
اگر بخوابم قول میدهی به خوابم بیایی
خواهش میکنم آرام و بی صدا بیا
جوری بیا که هیچ کس نشنود صدای پایت را
میخواهم به دور از چشم خدا تو را در بغل بگیرم
بیا در گوشت بگویم
راستش فکر میکنم خدا هم به ما حسودی میکند
میخواهم تو را بر دارم و فرار کنم
قول میدهی نترسی ….
برویم یک جایی که کسی ما را نشناسد
کسی نداند که ما چقدر عاشق همیم
میخواهم کمی با آرامش قدم بزنم کنارت اجازه میدهی
راستی عشق جانم میشود کمی آرام راه بروی
آخر پاهایم جانی ندارد
بی جانم
میخواهم کمی با تو حرف بزنم
قول بده فقط گوش کنی
راستی وقت میشود سرم را روی شانه ات بگذارم کمی بغضم را خالی کنم
قول میدهم هق هق گریه هایم بلند نشود آرام آرام در دلم گریه میکنم
نگران نباش نمیگذارم کسی بفهمد تو را دوست دارم…
عشق جانم
در آغوشم بگیر تا جان بگیرم
کمی به خودت فشارم بده
تشنه ام
گرسنه ام
میشود کمی از طعم لبانت بچشم
آه عشق جانم کجایی
میبینی چقدر کار دارم با تو
نمیدانم به تمام کارهایم میرسم یا نه
راستی عشق جانم
هنوزم هم دوست نداری روز شماری کنم
می دانم دوست نداری
وقتی روزها را میشمارم دیرتر میگذرد برایت
مدیونم ، مجنونم
عشق جانم
میشود خواهش میکنم
فقط امشب را
فقط امشب را به خوابم بیایی
در اغوش بگیرمت
قول میدهم فقط امشب باشد
عشق جانم
من تو را دارم
میدانی
من حسی دارم که شاید خیلی از مردم در حسرت آن جان داده اند و تجربه نکرده اند
عشق جانم
نمیدونم اگه بخوابم قول میدی به خوابم بیایی
دلتنگتم عشقم
دلتنگ آغوش مهربونت که شب ها بغلم میکردی و میخوابیدی
دلتنگ بوسه های عاشقونه اتم
حتی از دور
حتی از دور