روز در حسرت یک صبحدم است
شب پریشان دل و آشفته هوا
کنج آینه ی چشمان دلش
روزگاریست که در گیر غم است.
خسته از غمزه ی شیرین، فرهاد
بی رمغ در پی وامق ، عذرا
پیر عابد به هوای رخ یار
کمرش تا ابدالدهر خم است.
روزدر حسرت یک صبحدم است.......
روز در حسرت یک صبحدم است
شب پریشان دل و آشفته هوا
کنج آینه ی چشمان دلش
روزگاریست که در گیر غم است.
خسته از غمزه ی شیرین، فرهاد
بی رمغ در پی وامق ، عذرا
پیر عابد به هوای رخ یار
کمرش تا ابدالدهر خم است.
روزدر حسرت یک صبحدم است.......
!!yalda!! (04-29-2018)