تو چه کردی که همه شهر دلم عاشق توست؟
دفتر و قافیه و شعر و غزل شایق توست

ما که گفتیم همان روز که شیدای توایم
اینکه عاشق نشدی من چکنم؟ منطق توست

این همه شور غزل کز سر صدقم جاریست
گوشه ی پرتویی از آیینه ی صادق توست

ما که پشت درمان هیچ نمی زد احدی
گه گداریست سرانگشت تو و تق تق توست

گر که من زود بمیرم همه تقصیر شماست
این تو هستی که همه مردن من از دق توست

تو بیا تا همه شهر بگویند به شعر
که همین شاعر پاییزی ما لایق توست