همه چی همه چیز بخاطر تو
دعاهام ، احساساتم
نگاهات تو رویاهام همش
ترانه هام تو رو می سرایند
عین خیالم نیست
هر کس میخواد بفهمه
هر کس نمیتونه عشقمون و تحمل کنه بمیره
هر کس میبینه ببینه
رفتن و بی خیال شو
فکر میکنی اسونه
بگو عشقم به هر کس بگو بفهمه
اونایی که شنیدن و اونایی که نشنیدن
اونایی که میپرسن و اونایی که نمیپرسن
من اونو دوسش دارم خیلی دوسش دارم
کجاست بارشی از ابر مهربان صدایت؟
که تشنه مانده دلم در هوای زمزمه‌هایت
لازم نيست شعر بگويی
فقط باش
لبخندبزن
حرف بزن
اين يعنی شعر
يا نه
راه برو
من نگاهت کنم
جان دلم...
میشود کنار هم پیر شویم؟؟
خیالت راحت
حتی اگر زمان پیری ام
دیابت هم داشته باشم
به تو قول میدهم هر بار که تو را ببینم
قند در دلم آب شود...
بعضیها ...یعنی تو ... مثل تو ...
برای تو مینویسم....
از عمق احساسم. مینویسم تا شاید بدانی که طپش قلبم در سینه ... به خاطر توست.
برای تو مینویسم که بدانی تو بودی آن یگانه عشقی که در لا به لای خرابه های قلبم لانه گزید وازآنها گلستانی جاودانه ساخت.
برای تو مینویسم تا بدانی دوری ات برای من ... مثل دوری ماهی از آب است و دوری کبوتر از آسمان .
برای تو مینویسم اینک...از عمق وجودم...با فریادی خاموش که در لابه لای هیاهوی عشقت گم شده است.
برای تو مینویسم اینک تا بدانی ... دوستت د ارم...
داری میخونی ؟ بخونش عزیزم بخون...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0
مجوز های ارسال و ویرایش
