حرفای من کاملا واضح بود و با دلیل بیشتر از اینم دوس ندارم ادامه بدم و یک طرفه قضاوت کنم و با پیچوندن حرف یکی رو مقصر جلوه بدم ... با توجه به حرفها اقا محسن تصمیم نهایی رو خواهد گرفت...
اینم بگم میوت بهداد بعد اون حرف فرشته خانم بود نه قبلشتقديم شما
حرفای من کاملا واضح بود و با دلیل بیشتر از اینم دوس ندارم ادامه بدم و یک طرفه قضاوت کنم و با پیچوندن حرف یکی رو مقصر جلوه بدم ... با توجه به حرفها اقا محسن تصمیم نهایی رو خواهد گرفت...
اینم بگم میوت بهداد بعد اون حرف فرشته خانم بود نه قبلشتقديم شما
اوا خانم لهن حرف زدنتون اصلا مناسب این محیط نیست طبق نوشته اقا محسن من حق دارم نظر بدم این 1 و اگر اینچنینه شما هم بهتره بیخیال بشین تا خود فرشته خانم بیان دفاع کنن...
الان همه حرفای شما بدون دلیل و بدون حتی 1عکس هست ولی عکس اقای نیکروز همه چیو خوب ثابت کرده...
شایدم من بودم تو روم از کجا میدونین..
من فکر میکنم شما بخاطر دوستیتون با فرشته خانم سعی دارین اقای بهداد و تخریب کنین و این اصلا درست نیستتقديم شما
سلام.
به نظر بنده حقیر بهتره این بحث رو تمامش کنید.
فرشته خانم و یلدا خانم با هم دعوا کردند چه ربطی داره به بهداد عزیز؟
ایشون یکی از بهترین مسترای چت روم هستند و من تو این مدت به جز خوبی هیچی از آقا بهداد ندیدم. همیشه مثل یه برادر پشت همه بوده و سعی داشته به وظیفه خودش به بهترین نحو ممکن برسه.
سعی نکنید شخصیت دیگران رو تخریب کنید. ایشون بسیار مستر خوب و کار کشته ای هستند پس مراقب باشید چی میگید...
قبل از هر چيزمن اصلا نميخواستم اينجا حرفي بزنم فقط مطخواستم تو يا هو چند کلام بکگم و از حضورت مرخص بشم دلسوزان اين چت و خوشحال کنم اما محسن بهم تکليف کرد چند مورد و براتون ياد اوري ميکنم.چون ظاهرا کلا مشکل اين روم با برخورد با من حل ميشه فهرست وار عرض کنم 1در مورد بيخودي کيک کردن دوست اوا و متاسفم برا ايشونکه با توجه به برخورد مثبت من نسبت به دوست ايشون و اينکه مستر هستن و معني حرفgرو تو چت که همجنس بازي تعريف شد رو نميدونن و من با توجه به تذکر و ميوت و بعد کيک دوست ايشون رو با اين اسم حذف کردم و کارم کاملا قانوني بودولي به احترام اوا که اشتباه هم بود حتي از اون دوست ايشون من عذر خواهي کردم الان بعنوان بيکفايتي من سند قراردادند .
آقای بهداد کیک کردن دوست من یک نمونه بود...من معنی حرف g رو می دونستم اگه شما یک کلمه درباره این موضوع تو انگلیسی می دونن من خیلی بیشتر از شما میدونم ولی هر گردی که گردو نیست یک درصد احتمال بدین که طرف مقابل این موضوع رو ندونه و بر حسب اتفاق این حرف رو انتخاب کرده باشه شما به محض ورود میوت کردین و گفتین که اسمتو عوض کن درحالیکه دوست من دلیل این کار رو نمی دونست وقتی هم که اومد بپرسه هنوز حرفی نزده بود فقط گفت آوا شما کیک زدین...معذرت خواهی کردین, وظیفه تون بوده بایدم معذرت خواهی می کردین؟؟؟ منت می زارین برای این کارتون؟؟؟
هر کسی از ظن خود شد یار من...
ميخواستم بقيه مطلبمو بزارم با انتسابي که محسن انجام داد من از حضورتون مرخص ميشم اين روماقاي محسن خان دنبال حقانيت نيست داداش موفق باشي
( حال من خوب است اما تو باور نكن...)عيبي نداره!!!خب اينطور كه مشخصه و بوش مياد من مقصر شناخته شدم
بهتره كه براى اخرين بار حرف دلم رو بگم و شما رو بخدا بسپارمددونه دونه
اول اينكه فرشته جان من با شما هيچ مشكلى ندارم و نخواهم داشت اونى كه پشت پرده اس و اين داستانا رو جور كرد اونه كه من باهاش مشكل دارم ( سعى كرد منو بد جلوه بده اما نشد!!!) :o
اين قضيه منو ياده داستانى كه براى خودم تو زندگى واقعيم رخ داد ميندازه ( دقيقا ده سال پيش كه من وارده المان شدم براى أقامت به كمپينگهايى كه دولت المان براى ما در نظر گرفته بود رفتيم كه دوره سه ماهه بود اونجا يادمه تقريبا ٢٠ خانواده فارسي زبان بوديم و بقيه هم از ملتهاى مختلف ، اين ٢٠ خانواده خيلى با هم خوب شده بوديم بطورى كه هرشب مهمونى براى هم ميگرفتيم خانومها يه اتاق و اقايون يه إتاق هرشب بساط جشن بود اما من كه چون مشكل داشتم (باردار) كمتر تو اين مهونى ها شركت ميكردم و هميشه توى اتاق خودم يا كتاب ميخوندم يا استراحت ، يه شب كه در حال كتاب خوندن بودم يهو متوجه سروصدا پشت دره اتاقم شد سراسيمه در رو باز كردم ( عين همينجا كه همتون يهويى دسته جمعى سمت من هجوم اورديد) تا اومدم بپرسم چى شده سرى صدا بيشتر شد و منم هاج و اوج نگاشون ميكردم ( حواسم بود وسط اين معركه يكى داره هيزم ميريزه و اتش رو تندتر ميكنه ، همونى كه بهم گفت كارى ميكنم كه همه با تو بد بشن چون تو مغرورى و از ما خودت رو دور ميگيرى :| ) چشمم سمت نَفَر اصلى كه شاكى بود افتاد كه ميگفت من دروغ نميگم اين پشت سر شما حرف زده در حاليكه من اصلا يادم نبود كى اخرين بار اونا رو ديده بودم تو سالن غذا خورى !!!! اين بود كه سكوت كردم و عذر خواستم و در اتاق رو بستم و نشستم يه گوشه اشك ريختم . دوره سه ماهه ما تموم شد و اونا همه يه جا دولت براشون خونه داد ( تو يه اپارتمان ) من و دو خانواده عرب و ترك يه شهر كه ٥٠٠ كيلومتر دور تَر يجا ( خوشحااااال بودم كه از اون جمعيت معترض دور شده بودم) . زندگى طبق روال هميشه ميگذشت تا اينكه از اون شهر با من تماس گرفتن و گفتن ما از تو عذر ميخواييم كه بد برداشت كرديم ، گفتن اونى كه بد تورو ميگفت خودش رو براى ما نشون داد به سه ماه نكشيد كه همه مارو به جون هم انداخت و .....( اما نوش دارو پس از مرگ سهراب چه سودى داشت؟) منم بخشيدم اما از يه طرف خوشحال بودم كه حقيقت روشن شد( نميخوام خودم رو خوب جلوه بدم نه، خودم ميدونم خطاكارم اما بى أنصاف نيستم!!)
دقيقا بعد از ده سال اين داستان برام تكرار شد اونم اينجا:))
نيما جان(جسي) چوب خدا صدا نداره ( تويى كه همه جا بد منو گفتى ميدونى من از همه بيشتر تورو ميشناسم و نميخوام ابرو كسي رو ببرم!!!)ددونه دونه
اقا محسن شما به گردن من خيلى حق دارى مديون شما هستم تا عمرم ( يادتونه گفتيد من به تو اطمينان ندارم يلدا نميشه مديريت و كاراى اينجا رو به تو سپرد چون يهو ميزارى ميرى ميخوام بگم راست گفتيد ميرم چون ديگه جاى موندن نيست)ددونه دونه
اوا خانوم شما هم موفق باشيد خواهر گلم نيازى به حذف من نيس چون چه حذف بشم و چه نشم ديگه ارزشى برام نداره .ددونه دونه
اقا دنيل من از شما كينه اى ندارم اما ...( شما كه بهم ميگى متأهل ، لااقل من راستم رو به همه گفتم اما شما چى؟ فكر ميكنيد ابرو بردن كسي برام سخته؟ با أنصاف باشيد )ددونه دونه
ودر اخر فرشته خانوم شما هم موفق باشيد اميد دارم كه پيشرفت روز افزون چه اينجا و چه در زندگى خودتون داشته باشيد و به ارزو هاتون برسيدددونه دونه
از همه اون دوستانى كه باعث ناراحتى شون شدم معذرت ميخوام حلال كنيد منو تقديم شما
بدرود ...
با چشمی که خطای دید داره
قضــاوت نکـــن
یلدا جان بسیار بسیار تحت تاثیر این خاطره قرار گرفتم. اما عزیزم ، نه تو یلدای 10 سال پیش هستی و نه اینجا کمپ پناهندگانه. خدارو شکر که الان اونقدر تیغت میبره که یه تیم واسه خودت داشته باشی (حسین ، نیکروز ،بهداد ....) . پس لطف کن نقاب مظلومیت را چهره بردار و خودت باش .شما از اول هم اینجا برات ارزش نداشت .پس جو نده. تقديم شما
گر پادشاه عالمی
باز هم گدای مادری
من موقعي که وارد چت شدم فرشته و حسين با هم دعوا ميکردن هر دو مشغول فحاشي من فرشته رو ميوت کردم تا اومدم حسين و کيک کنم ديس شدم بعد پنج دقيقه که اومدم فرشته حرفاي حسين و اتو ويس برا تو عمومي کپي کردمن گفتم ما فقط تو عمومي ميتونيم
که شروع کرد به تهديد کردن و بد دهني که اره ازت عکس دارم اون دفه اومدي التماس کرديو منم بهش گفتم خفه اينجا رو به اشوب کشيدي همه رو به جون هم انداختي باز ادامه داد گفتم زر نزن بعد ميوتم کردن مديرواقعا محسن نميبيني با اينجا چکار ميکنن از اوا بپرس تو که هميشه حضور داشتي تو کدوم فحاشي وايسادي و نرفتي وقتي من حضور داشتم من 5 ساله تو رو مها هستم الان اينا رو نزدم محسن بگه بمون تو رفاقت کنارش بودم و برام همون رفاقت بسه تو ياهو احوالش رو هم ميپرسم
اما محسن يه فکري برا انجمن بکن ادمهاي مجهول و شخصيت و بزار کنار اوا برا اينکه فول بشه براحتي به من افترا ميزنه به مولا برام ارزني اينا ارزش نداره در مقابل با مرام معرفت محسن جان برات ارزوي موفقيت دارم يا حق