از من تنها تو مانده ایپر باز می كنمبالم بر آسمان غروب می سايد و شب می شودتنهادر ظلمات جهان می گردم و از بادها و شب پرگانم بيم نيستاز من تنها تو مانده ای.
کاربر برتر مـاه
از من تنها تو مانده ایپر باز می كنمبالم بر آسمان غروب می سايد و شب می شودتنهادر ظلمات جهان می گردم و از بادها و شب پرگانم بيم نيستاز من تنها تو مانده ای.
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
دلم میخواد بدانم بعد از من چگونه ای؟
متلاطم ...تنها ...بیکران ...کاش اقیانوسی نبودم پنجه کشان بر ساحل ...
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
چه قدر بی تو به سر بردن دشوار استرنگ های اتاق را می بینم، دل تنگبر می خیزند
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
باز بوته های علف مست کرده اند
سرشان را به هم می کوبند.
هر وقت بوی تو نزدیک می شود
داستان ما همین است.
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
دلتنگی خوشه ی انگور سیاه استلگد کوبش کنلگد کوبش کنبگذار سر بسته بماندمستت می کند این اندوه.
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
چنین گفت زرتشت:
که سوزانید بدی را
در آتش تا زآتش
برون آید نیکی
کانون زندگیتان همچو
آتش اهورایی گرم.
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
نازنینـم
دلبرانه ناز کن
نازت خریدارش منم
عــشوه ها آغاز کن
پایان وآغــازش منم
محو آغــوش تو گشتن
آرزوے هر روزم
درمیان سیـــنه ات
پیدا وپنهـــانش منم
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
من ترک عشق شاهد و ساغر نمی کنم
صــد بار توبه کردم و دیگر نمی کنم
باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حور
با خاک کـوی دوست بـرابـر نمی کنم
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
بارها بخوان
بلند بخوان
فریاد بزن نبودنم را
پایانم را
همین را میخواستی
بهار در راه است
بهاری بدون گل
زیباست؟
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
گفته بودم تنها نمیرقصم
فقط با تو
با تو خورشید ترین ماه جهانم ! نفسم.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
کاربرانی که این تاپیک را مشاهده کرده اند: 0
مجوز های ارسال و ویرایش
