شبى چون دوش ديدم در زمانه
که بوسه تير بود و لب نشانه
شبى چون دوش ديدم در زمانه
که بوسه تير بود و لب نشانه
با به دست آوردن و از دست دادن خو بگیر
رود ها هر لحظه می آیند و هر آن می روند
Anoosh (06-06-2019)
سيلِ درياديده هرگز برنمی گردد به جوی
نيست ممكن هر كه مجنون شد، دگر عاقل شود
Anoosh (06-06-2019)
مانند اناری که سر شاخه بخشکد
افسوس که هرگز نرسیدی به کمالت!
Anoosh (06-06-2019)
دوست از من پیش دشمن گفت و دشمن پیش دوست
دوست با من دشمنی کرده است و دشمن دوستی
عشق یعنی دشمنی با خویشتن، با این حساب
خواه با خود دشمنی کن خواه با من دوستی
جای رعد شعله ور، باران رحمت شو ببار!
تا ببینی بین فروردین و بهمن دوستی
Anoosh (06-06-2019)
گرچه بیزار از نفاقم،
گاه میگویم به خود
هر زمان «یک» رنگ باید بود با صدرنگها
Anoosh (06-06-2019)
مرا چون موج،
دوری از تو ممکن نیست ای ساحل !
هزاران بار ترکت کردم اما باز برگشتم ..
Anoosh (06-06-2019)
به زنجیر تعلق گرچه محکم بستهام دل را
نسیمی گر وزد بر طُره ی دلدار میلرزم
صائب تبریزی
Anoosh (06-06-2019)
ظاهرم چون بید مجنون است و باطن مثل سرو !
از تواضع سر به زیر انداختم، خم نیستم...!
حسین دهلوی
Anoosh (06-06-2019)
تا دل هرزه گرد من رفت به چین زلف او
زان سفر دراز خــود عــزم وطــن نمیکند
mohsen32 (06-07-2019)