سفرنامه متفاوت وارنا و حومه!


علی رغم سفرهای خارجی متعدد و سالها عضویت در سایت وزین لست سکند و استفاده و بهره گیری از ‏سفرنامه های نوشته شده توسط هموطنان نازنین دراین سایت و سایر سایت ها و وبلاگ ها هرگز سفرنامه ای ‏ننوشته بودم. دلیل اصلی این امر شاید نحوه متفاوت سفر کردن من باشد که گمان می بردم برای دوستان ‏مفید و جذاب نباشد. دو موضوعی که سفر کردن خانواده ما را متفاوت می سازد داشتن دو پسر کوچک و ‏شیطان و دیگری کرایه کردن خودرو در تمام سفرها می باشد. امیدوارم تجربه های من برای دیگر دوستانی ‏که شرایط مارا دارند مفید باشد.‏

آغاز راه سفر: انتخاب مقصد

برای سفر تابستانی از سال قبل مقصد را برگزیده بودم. سفر یکی از دوستان صمیمی برای ماه عسل به گلدن ‏سندز بلغارستان و تعریف های او که فردی سفرکرده و دنیا دیده است مقصد سفر تابستانی را معلوم کرده بود. ‏از خردادماه امر تحقیقات آغاز شد و طبق معمول همه مسافرت های من تحقیق از سفرنامه های هموطنان ‏شروع شد. پس از کسب اطلاعات کلی منطقه و شرایط، نوبت به شناسایی هتل ها و مناطق دیدنی رسید. ‏برای اینکار مانند همیشه از سایت معتبر و بین المللی ‏Tripadvisor.com‏ کمک گرفته شد.‏

وبعد... منتظر یک آفر مناسب ماندیم! با توجه به ماه رمضان قیمت ها برای ایام تعطیلی عید فطر بالا بود ولی ‏ناگهان: یک آفر بینهایت خوب! 22 روز مانده به سفر؛ هتل ‏Rivierea Beach‏ به صورت ‏BB‏ با پرواز معراج ‏فقط 2.550.000 تومان. اما آژانس ارایه کننده را نمی شناختم. بلافاصله با آژانس خودم تماس گرفتم و ‏سرانجام سفر برای 19 تیرماه 1394 با قیمت استثنایی 2470 رزرو شد. سه روز بعد آژانس تماس گرفت و ‏اعلام کرد به دلیل فراموشی آژانس چارترکننده رزرو من ثبت نشده و هتل تغییر کرده. قبل از اینکه غرغر را ‏شروع کنم به من گفته شد هتل به ‏Melia Grand Hermitage ‎‏ تغییر داده شده و هزینه ای هم نخواهد ‏داشت. هم خوب بود هم بد چون ‏Melia‏ کلاً هتل بهتری است اما فاصله اش تا ساحل بیشتر است و پله هم ‏دارد. اما چاره چیست!؟ انگشت نگاری سفارت و ویزا و خرید یورو و هماهنگی های لازم کاری به سرعت انجام ‏شدند و روز سفر فرا رسید.‏

پرواز معراج نمونه خوبی از یک ایرلاین ضعیف داخلی بود! بالش به تعداد کافی وجود نداشت، غذا خیلی بد ‏بود، اسباب بازی برای بچه ها وجود نداشت و فاصله صندلی ها خیلی کم بود. برخورد مهماندارها هم که ...‏ دیگر از یک پرواز خوب چه انتظاری می توان داشت!؟

نکته: اگر بچه دارید در پروازها به خصوص‎ ‎‏ با خطوط ارزان یا داخلی غذا و نوشیدنی و اسباب سرگرمی حتماً ‏همراه داشته باشید.‏
رسیدن به فرودگاه و باقی قضایا

فرودگاه وارنا یک فرودگاه بسیار کوچک است. سالن چک گذرنامه کوچک و پرهیاهو است. پسران 2 و 4 ساله ‏من تقریباً این سالن را شخم می زنند! چک گذرنامه بدون هیچ سوال و جوابی و بسیار مودبانه سپری می ‏شود و رسماً وارد بلغارستان می شویم.‏
فرودگاه وارنا‏
پرسنل شرکت آریانس که برگزار کننده تور در وارنا می باشد منتظرند و به اتوبوس مربوطه راهنمایی می ‏شویم. کمی معطلی به خاطر همسفرانی که گرفتار سوال و جواب پلیس بلغار شده اند و سپس رهسپار گلدن ‏سندز می شویم.‏

در ساحل دریای سیاه در کشور بلغارستان چند شهرک توریستی وجود دارند که تقریباً همگی به مرکزیت ‏شهر وارنا می باشند. سانی بیچ، گلدن سندز، آلبنا، سنت کنستانتین و النا مشهورترین این شهرک ها هستند. ‏آژانس های ایرانی بیشتر با هتل های گلدن سندز کار می کنند هرچند تابستان امسال تورهای سانی بیچ هم ‏برگزار گردید.‏

مناطق توریستی سواحل دریای سیاه در بلغارستان‏
هتل و حومه

هتل ما در گلدن سندز واقع است و پس از حدود نیم ساعت به آن می رسیم. در اتوبوس پسر جوانی که ‏تورلیدر هتل ماست مودبانه توضیحاتی می دهد و تلاش دارد تورها را جهت فروش عرضه نماید که پس از ‏توضیح من که قصد استفاده از تورها را ندارم و ماشین اجاره کرده ام به سراغ سایرین می رود.‏

ورود به هتل و اختصاص اتاق ها بسیار سریع انجام می شود. به این سرعت که تا من چمدان ها را از اتوبوس ‏بیاورم و کالسکه را جمع و جور کنم همسرم که با بچه ها به لابی رفته کارت اتاق به دست از من استقبال ‏می کند! البته فرم ها و تحویل گذرنامه ها مانده که من انجام می دهم... یاد عید پیش و سفر کوش آداسی و ‏چک این 3 ساعته هتل افسوس کوش آداسی می افتم!‏ :

اتاق هتل کاملاً قابل قبول است، تمیز و نسبتاً لوکس. با اندازه ای مناسب. حمام خیلی خوب است و جالب ‏آنکه با وجودی که ما هزینه اتاق رو به جنگل را داده ایم اتاق دید قابل قبولی از دریا دارد.‏

اتاق ما‏
چشم انداز اتاق‏‏
تقریبا 3 بعد از ظهر است و غذای هواپیما فاجعه بود، درنتیجه پس از گذاشتن وسایل در اتاق و تعویض ‏لباسها و البته تبدیل 200 یورو به لوا به سرعت از هتل بیرون می رویم تا غذا بخوریم. بچه های آژانس ‏آریانس یورو و دلار را با نرخی بسیار بهتر از صرافی های منطقه و نزدیک به نرخ بانکی تبدیل می کنند که با ‏همه تجربه های قبلی من در سایر کشورها متفاوت است. (هر یورو 1.95 لوا که هر لوا نزدیک به 1900 ‏تومان می شود) ‏

قبلاً از روی گوگل مپ چک کرده ام و می دانم یک مک دونالد در صدمتری هتل قرار دارد. همه هتل های ‏گلدن سندز کم و بیش در مجاورت یک پیاده راه در حاشیه ساحل واقع شده اند. البته یک قطار توریستی در ‏این مسیر حرکت می کند که برای بچه ها کمی خطرناک است و باید مواظب بود.‏

خیابان ساحلی‏
خیابان ساحلی پر است از رستوران، فروشگاه، سوپرمارکت و موارد دیگر! بعد از یک مک دونالد سرپایی در ‏وسط خیابان ساحلی و پونی سواری بچه ها به هتل بر می گردیم تا اجاره ماشین را تکمیل کنیم. مک دونالد ‏بسیار گران است که باعث تعجب من می شود.(65 لوا برای دو غذای بزرگسال و دو منوی کودک). ‏

از دو هفته قبل با اینترنت ته اجاره ماشین های منطقه را درآورده ام و یک ماشین هم رزرو کرده ام، اما سه ‏روز مانده به سفر ایمیل می فرستد و می گوید هوندا آکوردی که اجاره کرده ام را برنگردانده اند و یک ‏کرایسلر پیشنهاد کرده اند. ماشین بسیار زشتی است اما آن را برای فردای رسیدن تحویل در هتل رزرو کرده ‏ام. یک آژانس دیگر را هم در نزدیکی هتل دیده ام و ماشین های خوبی دارد اما رزرو اینترنتی اش نیاز به ‏پیش پرداخت داشت که بنا به دلایلی که در قسمت نکات فنی اجاره ماشین ذکر خواهم کرد گذاشتم مراجعه ‏حضوری کنم.‏

در بلغارستان هتل ها گذرنامه ها را امانت می گیرد و برای اجاره ماشین نیاز به گذرنامه هست. به لابی ‏مراجعه می کنم و موضوع را می گویم. امکان ندارد پاسپورتم را بگیرم، فقط کپی برابر اصلش می کنند اما ‏می گویند یک اجاره خودرو هست که با هتل کار می کند. قیمت هایش یک مقدار بالاست اما حوصله دردسر ‏ندارم. یک اپل آسترا 2012 را به قیمت روزی 38 یورو اجاره می کنم. نیم ساعت بعد در هتل است. 100 ‏یورو پول پیش می خواهد که با چانه زنی به 100 دلار تغییر می کند. جوان بسیار خوش برخوردی است. ‏عملیات اجاره فقط 10 دقیقه طول می کشد. 8 یورو هم تخفیف می گیرم! ماشین بدی نیست، یک هاچ بک ‏بزرگ قرمز ماتیکی که البته دیزل است!‏

تحویل ماشین‏‏
در گلدن سندز پارکینگ کمیاب است و درنتیجه پارکینگ بیشتر هتل ها از جمله ملیا رایگان نیست. ‏پارکینگ را برای 6 شب با هتل هماهنگ می کنم شبی 20 لوا! بلافاصله بچه ها را سوار می کنیم و راه می ‏افتیم. مقصد تصمیم گیری می شود: آلبنا

شب اول: آلبنا

آلبنا بسیار نزدیک است، حدود13 کیلومتر فاصله دارد. جاده های بلغارستان بسیار زیبا است که این موضوع ‏را در روزهای آتی بهتر هم درک خواهیم کرد. ‏

مسیر آلبنا‏
آلبنا یک شهرک توریستی است که مانند گلدن سندز تمام ورودی هایش کنترل می شود اما یک فرق بزرگ ‏دارد: ورودیه ماشین می گیرد که با دستگاه اتوماتیک اخذ می شود. ‏

آلبنا هم مانند گلدن سندز یک پیاده راه دارد اما آرامش عجیبی حاکم است. فضا خانوادگی تر از گلدن سندز ‏است اما هیچ هتل 5 ستاره ای ندارد. هیچ هموطنی هم نمی بینی و تمام مسافران اروپایی هستند. صدای ‏موسیقی از رستوران ها به گوش می رسد و فضا بسیار شاد و البته خانوادگی است. مغازه ها را می گردیم و ‏یادگاری و البته اسباب بازی! می خریم و سرانجام یک رستوران را انتخاب می کنیم. موسیقی زنده دارد که ‏آهنگ های اروپای شرقی می نوازند. دو غذای بلغاری و برای بچه ها پیتزا و سیب زمینی سفارش داده ایم. ‏غذا بسیار خوب و با کیفیت و به طرز عجیبی ارزان است: سه غذا و نوشیدنی شد 45 لوا. حدود نیمه شب به ‏گلدن سندز برمی گردیم. هزینه ورود به آلبنا با ماشین نسبتاً گران بود: 20 لوا

بسیار خسته هستیم و بچه ها که در ماشین خوابشان برده! تخت های هتل خیلی راحت است و به سرعت به ‏خواب می رویم.‏

روز دوم: خرید در وارنا

صبحانه هتل بسیار مفصل، خوشمزه و باکیفیت است. بازه وسیعی از انتخاب ها، غذاهای سرد و گرم که هر ‏سلیقه ای را راضی می کند. حتی پسر 4 ساله من که خیلی بدغذا است. او هم به سرعت صبحانه خود را ‏پیدا می کند: دونات داغی که با یک دستگاه خودکار درست می شود به همراه سس شکلات! ‏

بعد از صبحانه همسربانو برنامه روز را اعلام می نمایند: شهر وارنا و خرید! حدود ساعت 10 از هتل حرکت ‏می کنیم. گلدن سندز از مرکز شهر وارنا حدود 17 کیلومتر فاصله دارد.جاده بسیار زیبا است و حداکثر ‏سرعت مانند همه جاده های بین شهری 80 کیلومتر. وارنا شهر کوچکی است اما بعد از رسیدن به شهر ‏ریسک نمی کنیم و ‏google map‏ را راه می اندازیم. جهت ارتباط با همسربانو و البته بهره گیری از اینترنت ‏علاوه بر سیم کارت رایگان تور یک سیم کارت دیگر به قیمت 20 لوا از بچه های آریانس خریده ایم که شارژ ‏کافی دارد. مقصد ‏Grand Mall‏ است. پارکینگ بدون ورودیه است و هیچ قبض یا کارت یا رسیدی داده نمی ‏شود. از سیستم های هدایت و امکانات یک پارکینگ مدرن هم هیچ خبری نیست. مال خیلی بزرگی نیست ‏اما بنا بر عادت همیشگی از روی سایت اینترنتی مال فروشگاه ها و جاهای آن را شناسایی می کنیم. محور ‏خرید بچه ها هستند. برندها، معمولی و غیر لوکس هستند. حضور برندهای ترک مانندLCW ‎‏ بسیار جالب ‏است. یک قطار هم جلوی ‏LCW‏ هست که مال یک شرکت ترک است و حدوداً 3 دور بچه ها مهمان آن ‏هستند. هر دور 5 لوا و این یعنی 30 لوا برای 15 دقیقه تفریح بچه ها! ‏

قطار سواری بچه ها‏
به سرعت ظهر می شود. فودکورت در طبقه آخر قرار دارد. مجموعه ای از فست فود های بین المللی و ‏غذاهای محلی. دو نکته بسیار جالب است: غذاهای سنتی بلغاری بر اساس وزن فروخته می شوند و قیمت ‏فست فودها نصف گلدن سندز است! جالبتر اینکه حتی جایزه های هپی میل مک دونالد با گلدن سندز فرق ‏می کند. چیزی که هرگز در هیچ شهر دیگری در دنیا ندیده ام. ‏

یک پیست مینی کارتینگ و یک خانه بازی مقصد بعد از ناهار است. برای ورود به خانه بازی بچه ها باید ‏جوراب داشته باشند و چون ندارند خود خانه بازی جوراب می فروشد. یک مگنت هم به لباس بچه ها نصب ‏می کنند که در صورت خروج از گیت صدا می دهد. معمولاً کاربرد این اماکن این است که بچه را بسپاری و ‏به خرید خود برسی اما در کشور غریب و جایی که بچه ها حتی یک کلمه از زبان آنجا را نمی دانند دم خانه ‏بازی کشیک می کشیم تا بچه ها رضایت به خروج دهند. بعد از بازی بچه ها چون خرید دیگری نداریم به ‏گلدن سندز بر می گردیم. ‏

مینی کارتینگ‏
بعد از یک استراحت نیم ساعته در هتل و تعویض لباس، از هتل بیرون می زنیم. مقصد اسکله ای است که از ‏روی ‏Google map satellite‏ پیدایش کرده ام. اما گوگل مپ ما را به بن بست هدایت می کند. من که از ‏رو نمی روم. از مسیر جاده اصلی می روم و این بار اسکله را پیدا می کنم. یک اسکله متروک ماهیگیری در ‏ابتدای منطقه است. با ماشین می شود رفت روی اسکله که البته سبک سنگین می کنیم برگشتنش سخت ‏است و ماشین را ابتدای اسکله پارک می کنیم. ساحل بسیار زیبایی است اما خلوت و دور افتاده. هوا کمی ‏سرد می شود. بعد از کمی قدم زدن و هواخوری به مرکز گلدن سندر بر می گردیم.‏

اسکله‏‏
ساحل جنب اسکله‏‏‏
‏ ماشین را در پارکینگ عمومی روبروی هتل آدمیرال پارک می کنیم. ‏

یک توصیه: با ماشین کرایه ای شوخی نکنید و حتماً در جای مناسب پارک کنید. به دردسرش نمی ارزد. ‏

به سمت شهربازی کوچک روبروی هتل آدمیرال می رویم. بچه ها خواب بعد از ظهرشان را در ماشین کرده ‏اند و سرحال دوباره آماده بازی! اگر با بچه های کوچک به مسافرت می روید باید به دل آنها راه بیایید تا آنها ‏هم بگذارند شما هم به تفریح مورد علاقه خود برسید. بعد از چرخ و فلک و ماشین برقی و چندین بازی دیگر ‏و قدم زدن در ساحل و البته بازدید از خیابان شلوغ موسوم به ‏Party street‏ به سمت ماشین بر می گردیم. ‏یک رستوران روبروی هتل آدمیرال هست که پرچم چند کشور از جمله ایران عزیز را آویزان کرده است.‏

رستوران‏
در جلوی رستوران، پیرمرد مهربانی مشغول بازارگرمی و جلب مشتری است. کمی انگلیسی و البته چند کلمه ‏فارسی می داند و مارا با گفتن اینکه چه برنامه هایی دارند مجاب می کند و پسر بزرگم را هم با نشان دادن ‏خرچنگ های زنده ای که در آکواریوم دارند راضی می نماید. البته هنوز زود است ولی میز جلوی صحنه ‏نصیب ما می شود. ‏

برای بچه ها سیب زمینی و پیتزا می گیریم و خودمان را هم سرگرم می کنیم تا سر ساعت 9 برنامه شروع ‏می شود. گروه دو نفره ماهری که موسیقی همه ملیت هایی که حضور دارند را می نوازند و به سفارش من هم ‏آهنگ جاودانه هتل کالیفرنیا را به خوبی اجرا می کنند. بعد نوبت به رقص فولکور بلغاری که نوعی نمایش ‏موزیکال جالب است می رسد. فرهنگ موسیقیایی این ملت به شدت تحت تاثیر استعمار 400 ساله عثمانی، ‏شبیه ترکیه است. بعد رقص روی آتش انجام می شود که بسیار دیدنی است. قیمت غذا و نوشیدنی کاملاً ‏قابل قبول است. 85 لوا. کیفیت غذا هم بسیار خوب بود. جالب آنکه رهگذران بدن هیچ ممانعتی می آیند و ‏بی آنکه حتی یک آب بخرند مراسم رقص را تماشا می کنند. خسته ایم و هتل و سریع خواااااااب. بچه ها ‏خسته اند و در همان رستوران خوابیده اند. حداقل دردسر خواباندن آنها را نداریم!‏