بعد از ناهار به سمت وارنا حرکت می کنیم و از کلیسای جامع که نماد وارناست بازدید می کنیم. ماشین را جلوی کلیسا پارک می کنم. هیچ تابلوی توقف ممنوعی نیست اما بجز چند تاکسی خودرو دیگری پارک نکرده. از یکی از تاکسی ها می پرسم پارک در اینجا مجاز است؟ شانه بالا می اندازد. کلیسا برای من جذابیتی ندارد و بچه ها شلوغ می کنند. از آنجا که همسربانو بسیار به اماکن مذهبی سایر کشورها علاقه مند است بچه ها را سرگرم می کنم تا بانو به بازدیدش برسد.
بعد از کلیسا بچه ها که غذایشان را نخورده اند گرسنه هستند و سری به مکدونالد بزرگی که در مرکز وارناست می زنیم. ما هم قهوه می خواهیم. جالب است که منو فقط به زبان بلغاری است اما تحویلدار انگلیسی را به خوبی می داند و با حوصله به ما کمک می کند. قیمت ها دقیقاً نصف گلدن سندز است! منوی کودک 6 لوا.
سپس به سمت جنگل سنگ (Stone Forest) حرکت می کنیم. جنگل سنگ در جاده قدیم وارنا- صوفیه واقع است. با وجودی که از اتوبان هم راه دارد چون ممکن است خروجی را پیدا نکنم از جاده قدیمی می روم. حدود 20 کیلومتر از مرکز شهر فاصله دارد. جنگل سنگ یا به زبان محلی پوبیتی کامانی(صحرای سنگی) یک منطقه 13 کیلومتر مربعی استثنایی است. یک صحرای شنی که تنها صحرای اروپای شرقی و یکی از دو منطقه صحرایی در اروپاست. یک باریکه شنی با پهنایی کمتر از یک کیلومتر که پر است از ستون های سنگی احاطه شده توسط جنگل. ورودیه دارد : نفری 3 لوا و مرد مهربانی که بسیار خوب انگلیسی و چند زبان دیگر را می داند تنها کارمند آنجاست. در ابتدا به من تذکر می دهد هیچ کیف یا ساکی را در ماشین نگذارم چون سابقه شکستن شیشه و سرقت وجود دارد. این مناظر عجیب بر اثر یک فرایند استثنایی زمین شناسی حاصل می شود و در دنیا کم نظیر است.(مکان مشابهی در شهرستان جاسک وجود دارد که متاسفانه به جهانیان شناسانده نشده است)
بچه ها حسابی شن بازی می کنند و ما هم مقداری سنگ یادگاری بر می داریم. جالب است که در اتاق ورودی شن و سنگ ها برای فروش گذاشته شده بودند!
سپس به سمت صوفیه ادامه مسیر می دهیم. مقصد یک مجتمع توریستی به نام باریته Barite است. باریته در منطقه ای دورافتاده و در میان کوه واقع است و 45 کیلومتر تا وارنا فاصله دارد. یک مجتمع تفریحی است با وسایل بازی برای بچه ها که به طرز خلاقانه ای از چوب ساخته شده اند و نمایش های زندگی روستاییان بلغاری و فرهنگ فولکور این کشور و البته رستوران. غذای رستوران اصلاً کیفیت خوبی ندارد. 3 غذا سفارش داده ایم اما هیچ کدام خوب نیست. قیمت ها هم البته بالا نیست. شد 55 لوا. البته مجتمع و پارکینگ ورودیه نداشت. جنگل سنگ
دیروقت شده و به سمت وارنا باز می گردیم. اینترنت موبایل حتی در این منطقه کوهستانی به حد کافی سریع است! از بزرگراه بر می گردیم. جالب اینکه اتوبان عوارضی ندارد. در پارکینگ هتل بسته است و با کلی معطلی نگهبان بیدار می شود و در را باز می کند! خیلی عجیب است...
مجتمع باریته
روز پنجم: جزیره نسه بار و منطقه سانی بیچ
برای سفر به نسه بار باز هم با دوستان جدیدمان هماهنگ می کنیم. اما قبل از نسه بار مقصد نزدیک تری مدنظر است: یک صومعه قدیمی به نام آلادجا مانستری Aladzha Monastery . این صومعه در نزدیکی گلدن سندز(حدود 5 کیلومتری) و در دل کوه ساخته شده است. در زمان تسلط عثمانی ها فرقه ای از مسیحیان این مکان مخفی را برای زندگی و عبادت انتخاب کرده اند و در کوه های آهکی منطقه غارهایی را با دست حفر کرده اند که امروزه یکی از جاذبه های توریستی است. 5 لوا ورودیه دارد و می توانی با 12 لوا یک دستگاه راهنمای خودکار را کرایه کنی. صومعه دارای 3 طبقه است که محل زندگی، عبادت و حتی مدفن مسیحیان مقیم آن بوده است. جای جالبی است، فقط تعداد زیادی پله دارد که با بچه ها سخت است و ما فقط از طبقه اول بازدید می کنیم.
سپس به سوی نسه بار راه می افتیم. از روی پل مشهور وارنا عبور می کنیم و بندر تجاری را پشت سر می گذاریم. نسه بار حدود 130 کیلومتر از گلدن سندز فاصله دارد و در مسیر شهر بورگاس، دومین شهر بزرگ ساحلی بلغارستان بعد از وارنا و پنجمین شهر بزرگ این کشور واقع است. مسیر فوق العاده زیبا است. جاده کوهستانی اما نسبتاً مستقیم و کم پیچ و خم است. در اطراف جنگل های زیبا و مزارع وسیع خودنمایی می کنند.
کالادجا مانستری
قبل از نسه بار، سانی بیچ بزرگترین منطقه توریستی بلغارستان واقع است. در ابتدا وارد شهر جدید نسه بار می شویم که شهر کوچکی است. سپس به جزیره نسه بار یا همان نسه بار قدیم که از طریق یک پل به خاک اصلی بلغارستان متصل است وارد می شویم. نسه بار در سال 1983 از سوی یونسکو به عنوان میراث جهانی برگزیده شده است. این جزیره کوچک و تاریخی دارای 40 کلیسا بوده که امروز تنها چندتایی مشغول به کار هستند. ورود خودرو به بخش اعظم جزیره ممنوع است(بجز خودروهای کسبه و حمل بار). ماشین را در پارکینگ مجاور بندر پارک می کنیم و ابتدا به دفتر بندر سر می زنیم. کشتی تفریحی که ساعت و برنامه اش مناسب ما باشد وجود ندارد. پیاده راه می افتیم تا نسه بار را تماشا کنیم. هرجا را که نگاه می کنی یک جاذبه توریستی یا یک رستوران و مکان تفریحی می بینی. خیابان های جزیره شیب نسبتاً زیادی دارند.
پس از مدتی گشت و گذار، به دنبال بهترین رستوران جزیره به انتخاب کابران TripAvisor می گردیم. رستورانی به نام پلاکوموتو Pelakomoto. استفاده از گوگل مپ به صورت پیاده کار مشکلی است و درنتیجه مجبور می شویم کمی پرس و جو کنیم.جزیره نسه بار
رستوران برفراز یک تپه با منظره ای نفس گیر از دریای سیاه واقع است. غذا بسیار حرفه ای و به بهترین نحو سرو می شود. دوجور ماهی و دو استیک و برای بچه ها هم فیله مرغ. بچه ها رسماً رستوران را روی سرشان گذاشته اند و این برای مرد اروپایی که نزدیک ما نشسته است بسیار ناخوشایند است. موقع رفتن از او عذرخواهی می کنم اما فقط سر تکان می دهد. حق با اوست. صورتحساب می شود 245 لوا که با توجه به کیفیت بینظیر غذا و نوشیدنی کاملاً رضایت بخش است.
دوباره پیاده راه می افتیم و از مغازه های محلی یادگاری و چیزهای تزیینی می خریم. قیمت ها از همه محل های مشابه دیگری که در سفر دیده ایم پایین تر است. فضای شهر بسیار دیدنی است. از نسه بار به سانی بیچ قطار، کشتی و اتوبوس وجود دارد. اما ما با مرکب قرمز خودمان راهی می شویم برای دیدن سانی بیچ. بسیار بزرگتر و البته لوکس تر از گلدن سندز است. با ماشین در منطقه کمی دوردور می کنیم. جاذبه خاصی که ارزش پیاده شدن داشته باشد نمی بینیم. پس... پیش به سوی گلدن سندز خودمان.
در بین راه در یک دهکده برای خرید بستنی توقف می کنم. قیمت ها حدود یک سوم گلدن سندز است! حتی از وارنا هم پایین تر.
در بدو ورود به هتل، سورپرایزی از سوی هتل روز خوب مرا کامل می کند. امروز تولد من است و هتل برایم یک کیک کوچک با پیام تبریک تولد در اتاق گذاشته است! باور کنید این کار برای هتل شاید تنها 2 لوا هزینه داشته اما مرا بینهایت شادمان کرد. عکسی که از این کیک به همراه نقد هتل در سایت TripAdvisor گذاشته ام دهها لایک خورده و هزاران نفر آن را دیده اند. این همان مشتری مداری است که دیری است ما ایرانیان آن را فراموش کرده ایم.
شب به قدم زدن در خیابان ساحلی می گذرد. شام هله هوله می خوریم. دونات و یک جور شیرینی محلی و البته برای بچه ها مک دونالد.(همون گرونه!) عجب روزی بود...سورپرایز تولد هتل
روز ششم: وارنا و دوباره خرید
امروز روز گشت شهری و خریدرایگان تور است. ما هم تصمیم می گیریم به وارنا برویم و مقداری دیگر خرید کنیم. این بار به مرکز خرید وارنا مال می رویم. باتوجه به اینکه رفتن به گرندمال در روز دوم مسافرت بود و با توجه به هزینه های بالای منطقه تصمیم گرفته بودیم عمده خریدها را موکول به آخر سفر کنیم این بار برنامه خرید مفصل تر برگزار می شود. گرندمال کلاً مرکز خرید بهتری بود. کاش اول به وارنا مال آمده بودیم. خرید و البته بازی در دستگاه های پرتعداد بازی مال و همان مشکل همیشگی: این بازی ها سکه 1 لوایی می خواهند و اصولآً در هیچ کشوری مغازه دار ها پول خرد نمی کنند!
برای ناهار به طبقه آخر که فودکورت است می رویم. من یک ساب وی و یک برش پیتزا می خورم و بچه ها کی اف سی و همسربانو غذاهای محلی بلغاری. برخلاف تجارب قبلی، غذای بلغاری اینجا خوشمزه نیست. فودکورت دید بسیار خوبی به شهر و دریا دارد.
بعد از غذا دوباره خرید می کنیم و سپس راهی منطقه پیاده راه وارنا می شویم. همه شهرهای تورستی دنیا پیاده راه یا Walking Street دارند. پیاده راه وارنا، یک خیابان هلالی شکل است که از روبروی کلیسای جامع آغاز می شود و به یک خیابان دیگر که روبروی پارک ساحلی است ختم می شود. ماشین را پس از جستجوی بسیار در یک کوچه پارک می کنیم. محل پارک ماشین را روی گوگل مپ علامت می گذاریم تا آن را راحت پیدا کنیم. ممنون لری! ممنون سرگی!(لری پیج و سرگی برین بنیانگذاران گوگل)
پیاده راه پر است از هیاهو. یک گروه موسیقی خیابانی برنامه اجرا می کند. تعداد توریست ها زیاد نیست و بیشتر خود بلغارها را می بینی. در انتهای خیابان و در ورودی پارک، ماشین شارژی اجاره می دهند و پسرها حدود نیم ساعت مهمان او هستند. هر دور 3 لوا.
شام را در یک کلاب – رستوران به نام Brick صرف می کنیم. انتخاب این محل به توصیه آقای دکتر سعید از تورلیدرهای قدیمی آریانس بود. جای خوبی است. محلی آرام و دنج به ما می دهد. بال مرغ و سبزیجات پخته و فیله مرغ سوخاری سفارش می دهیم. موزیک زنده اما ملایمی دارد. پذیرایی بسیار حرفه ای انجام می شود.قیمت ها معقول است. غذا و نوشیدنی شد 140 لوا.
روز هفتم: هتل و دوباره وارنا
صبح روز آخر مسافرت است. حالمان گرفته است. امروز باید ساعت 6 عصر ماشین را تحویل دهیم. همه جاهایی را که می خواستیم هم دیده ایم. پس صبح را در استخر هتل سپری می کنیم. ظهر برای ناهار تصمیم می گیریم به وارنا برویم. به همان پیاده راه می رویم. در روز هم به همان اندازه شب جذاب و دیدنی است. رستوران ها و کافه ها و اماکن تفریحی دیگر در سراسر خیابان دیده می شوند و فضا، زنده و شاد است. در مکدونالد همین خیابان ناهار می خوریم و بعد به پارک ساخلی وارنا که دیشب فرصت نشد می رویم.
در ورودی در انتهای خیابان و مقابل همان جایی که دیشب بچه ها ماشین سواری کردند قرار دارد. پارک دارای آرامشی وصف ناشدنی است. فضایی آرام و دل انگیز، مشرف به دریا با گل ها و درخت های زیبا. لوگوی انتخاب وارنا به عنوان پایتخت فرهنگی اروپا دیده می شود و در همین راستا شب ها در این محل مراسم هنری و فرهنگی برقرار است.
پارک ساحلی