تقدیم به مادر قلمم راست بایست!واژه ها ...گوش به فرمان قلم!همگی نظم بگیریدمودب باشید!صاحب شعر عزیزی است به نام «مادر»امشب از شعر پرم،کو قلم و دفتر من؟!آنقَدَر وسوسه دارم بنویسم که نگو...تک و تنها و غریبم!تو کجایی مادر...؟!آنقَدَر حسرت دیدار تو دارم که نگو...بسکه دلتنگ تو ام ،از سر شب تا حالا...آنقَدَر بوسه به تصویر تو دادم که نگو...جانِ من حرف بزن!امر بفرما مادر..آنقَدَر گوش به فرمان تو هستم که نگو...کوچه پس کوچه ی این شهر پر از تنهاییست آنقَدَر بی تو در این شهر غریبم که نگو...مادر ای یاد تو آرامش من...!امشب از کوچه ی دلتنگیِ من میگُذری؟!جانِ من زود بیابغلم کن مادر...!آنقَدَر حسرت آغوش تو دارم که نگو...گفته بودی: فرزندم! عاشق اشعار تو امای به قربان تو فرزند..بیا دلتنگمآنقَدَر شعر برای تو بخوانم که نگو...مادرم...مادر خوبمبه خدا دلتنگم!رو به رویم بِنِشینی کافیستهمه دنیا به کنار... تو که باشی مادر!دست و دلباز ترین شاعر این منطقه امآنقَدَر واژه به پای تو بریزم که نگو...گرچه از دور ولی،دست تو را میبوسمنه شعار است ،نه حرف!آنقَدر خاک کف پای تو هستم که نگو.