چه کسی می دونه عشق چیه؟
سر کلاس درس معلم پرسید: هی بچه ها چه کسی می دونه عشق چیه؟[FONT='times new roman', times, serif]هیچکس جوابی نداد همه ی کلاس یکباره ساکت شد همه به هم دیگه نگاه می کردندناگهان لنا یکی
[FONT='times new roman', times, serif] از بچه های کلاس آروم سرشو انداخت پایین در حالی که اشک تو چشاش جمع شده بود. لنا 3[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] روز بود با کسی حرف نزده بود بغل دستیش نیوشا موضوع رو ازش پرسید ، بغض لنا ترکید و[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] شروع کرد به گریه کردن معلم اونو دید و گفت: لنا جان تو جواب بده دخترم ، عشق چیه؟[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]لنا با چشمای قرمز پف کرده و با صدای گرفته گفت: عشق؟[/FONT]دوباره یه نیشخند زدو گفت: عشق...
ببینم خانوم معلم شما تابحال کسی رو دیدی که بهت بگه عشق چیه؟
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]معلم مکث کردو جواب داد: خوب نه ولی الان دارم از تو می پرسم[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]لنا گفت: بچه ها بذارید یه داستانی رو از عشق براتون تعریف کنم تا عشق رو درک کنید نه معنی[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] شفاهیشو حفظ کنید....[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT][FONT='times new roman', times, serif]من شخصی رو دوست داشتم و دارم ، از وقتی که عاشقش شدم با خودم عهد بستم که تا وقتی که[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] نفهمیدم از من متنفره بجز اون شخص دیگه ای رو توی دلم راه ندم برای یه دختر بچه خیلی[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] سخته که به یه چنین عهدی عمل کنه.[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT][FONT='times new roman', times, serif]گریه های شبانه و دور از چشم بقیه به طوریکه بالشم خیس می شد اما دوسش داشتم بیشتر از[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] هر چیز و هر کسی حاضر بودم هر کاری براش بکنم هر کاری...[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]من تا مدتی پیش نمی دونستم که اونم منو دوست داره ولی یه مدت پیش فهمیدم اون حتی قبل[/FONT][FONT='times new roman', times, serif]ازینکه من عاشقش بشم عاشقم بوده چه روزای قشنگی بود sms [/FONT]بازی های شبانه صحبت های
یواشکی ، ما باهم خیلی خوب بودیم عاشق هم دیگه بودیم از ته قلب همدیگرو دوست داشتیم و
هر کاری برای هم می کردیم...
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT][FONT='times new roman', times, serif]من چند بار دستشو گرفتم یعنی اون دست منو گرفت خیلی گرم بودن ، عشق یعنی توی سردترین[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] هوا با گرمی وجود یکی گرم بشی ، عشق یعنی حاضر باشی همه چیزتو به خاطرش از دست[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] بدی ، عشق یعنی از هر چیزو هر کسی به خاطرش بگذری.[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT][FONT='times new roman', times, serif]اون زمان خانواده های ما زیاد باهم خوب نبودن اما عشقه من بهم گفت که دیگه طاقت ندارم و به[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] پدرم موضوع رو گفت....[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT][FONT='times new roman', times, serif]پدرم ازین موضوع خیلی ناراحت شد فکر نمی کرد توی این مدت بین ما یه چنین احساسی[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] پدید بیاد ولی اومده بود پدرم می خواست عشقه منو بزنه ولی من طاقت نداشتم ، نمی[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] تونستم ببینم پدرم عشقه منو می زنه....[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT][FONT='times new roman', times, serif]رفتم جلوی دست پدرم و گفتم پدر منو بزن اونو ول کن ، خواهش می کنم بذار بره[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT][FONT='times new roman', times, serif]بعد بهش اشاره کردم که برو ، اون گفت لنا نه من نمی تونم بذارم که بجای من تورو بزنه من با[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] یه لگد اونو به اون طرف تر پرتاب کردم و گفتم بخاطر من برو... و اون رفت و پدرم من رو[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] به رگبار کتک بست[/FONT]عشق یعنی حاضر باشی هر سختی رو بخاطر راحتیش تحمل کنی...
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]بعد از این موضوع عشقه من رفت ما بهم قول داده بودیم که کسی رو توی زندگیمون راه ندیم[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] اون رفت و از اون به بعد هیچکس ازش خبری نداشت اون فقط یه نامه برام فرستاد که توش[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] نوشته شده بود:[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT][FONT='times new roman', times, serif]لنای عزیز همیشه دوستت داشتم و دارم ، من تا آخرین ثانیه ی عمر به عهدم وفا می کنم[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] ، منتظرت می مونم ، شاید ما توی این دنیا بهم نرسیم ولی بدون عاشقا تو اون دنیا بهم می رسن[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] پس من زودتر می رمو اونجا منتظرت می مونم[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT][FONT='times new roman', times, serif]خدا نگهدار گلکم مواظب خودت باش[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]دوستدار تو(ب.ش)[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
لنا که صورتش از اشک خیس بود نگاهی به معلم کرد و گفت: خوب خانم معلم گمان می کنم[/FONT] جوابم واضح بود
[FONT='times new roman', times, serif]معلم هم که به شدت گریه می کرد گفت: آره دخترم می تونی بشینی[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]لنا به بچه ها نگاه کرد همه داشتن گریه می کردن ناگهان در باز شد و ناظم مدرسه داخل شد و[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] گفت: پدرو مادر لنا اومدن دنبال لنا برای مراسم ختم یکی از بستگان[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]لنا بلند شد و گفت: چه کسی؟[/FONT]ناظم جواب داد: نمی دونم یه پسر جوان
دستهای لنا شروع کرد به لرزیدن ، پاهاش دیگه توان ایستادن نداشت ناگهان روی زمین افتاد و
[FONT='times new roman', times, serif] دیگه هم بلند نشد[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]آره لنای قصه ی ما رفته بود ، رفته بود پیش عشقش ومن مطمئنم اون دوتا توی اون دنیا بهم[/FONT]رسیدن...
[FONT='times new roman', times, serif]لنا همیشه این شعرو تکرار می کرد[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟ خواهان کسی باش که خواهان تو باشد[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]
[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]خواهی که جهان در کف اقبال تو باشد؟ آغاز کسی باش که پایان تو باشد[/FONT]
[ یکشنبه بیست و نهم دی ۱۳۹۲ ] [ 13:26 ] [ Hamila ] [ 8 نظر ][/FONT]
عروسک....
[FONT='times new roman', times, serif]چند روز به کریسمس مانده بود که به یک مغازه رفتم تا برای نوه ی کوچکم عروسک بخرم.
[FONT='times new roman', times, serif] همان جا بود که پسرکی را دیدم که یک عروسک در بغل گرفت و به خانمی که همراهش بود[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] گفت: “عمه جان…” اما زن با بی حوصلگی جواب داد: “جیمی، من که گفتم پولمان نمی رسد!”[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]زن این را گفت و سپس به قسمت دیگر فروشگاه رفت. به ارامی از پسرک پرسیدم: “عروسک[/FONT][FONT='times new roman', times, serif] را برای کی می خواهی بخری؟” با بغض گفت: “برای خواهرم، ولی می خوام بدم به مادرم تا[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] او این کادو را برای خواهرم ببرد.” پرسیدم: “مگر خواهرت کجاست؟” پسرک جواب داد[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] خواهرم رفته پیش خدا، پدرم میگه مامان هم قراره بزودی بره پیش خدا”[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]پسر ادامه داد: “من به پدرم گفتم که از مامان بخواهد که تا برگشتنم از فروشگاه منتظر بماند.[/FONT][FONT='times new roman', times, serif] “بعد عکس خودش را به من نشان داد و گفت: “این عکسم را هم به مامان می دهم تا آنجا[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] فراموشم نکند، من مامان را خیلی دوست دارم ولی پدرم می گوید که خواهرم آنجا تنهاست و[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] غصه می خورد.”[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]پسر سرش را پایین انداخت و دوباره موهای عروسک را نوازش کرد. طوری که پسر متوجه[/FONT][FONT='times new roman', times, serif] نشود، دست به جیبم بردم و یک مشت اسکناس بیرون آوردم. از او پرسیدم: “می خواهی یک[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] بار دیگر پولهایت را بشماریم، شاید کافی باشد!” او با بی میلی پولهایش را به من داد و گفت:[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] “فکر نمی کنم چند بار عمه آنها را شمرد ولی هنوز خیلی کم است ”[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]من شروع به شمردن پولهایش کردم. بعد به او گفتم: “این پولها که خیلی زیاد است،حتما می[/FONT][FONT='times new roman', times, serif] توانی عروسک را بخری!”[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]پسر با شادی گفت: “آه خدایا متشکرم که دعای مرا شنیدی!”[/FONT][FONT='times new roman', times, serif]بعد رو به من کرد وگفت: “من دلم می خواهد که برای مادرم هم یک گل رز سفید بخرم، چون[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] مامان گل رز خیلی دوست دارد، آیا با این پول که خدا برایم فرستاده می توانم گل هم بخرم؟”[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]اشک از چشمانم سرازیر شد، بدون اینکه به او نگاه کنم، گفتم:” بله عزیزم، می توانی هر چقدر[/FONT][FONT='times new roman', times, serif] که دوست داری برای مادرت گل بخری.”[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]چند دقیقه بعد عمه اش بر گشت و من زود از پسر دور شدم و در شلوغی جمعیت خودم را پنهان[/FONT][FONT='times new roman', times, serif] کردم.[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]فکر آن پسر حتی یک لحظه هم از ذهنم دور نمی شد؛ ناگهان یاد خبری افتادم که هفته ی پیش د[/FONT]ر
روزنامه خوانده بودم: “کامیونی با یک مادر و دختر تصادف کرد دختر در جا کشته شده و حال
مادر او هم بسیار وخیم است.”
[FONT='times new roman', times, serif]فردای آن روز به بیمارستان رفتم تا خبری به دست آورم. پرستار بخش خبر نا گواری به من داد:[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] “زن جوان دیشب از دنیا رفت.”[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif]اصلانمی دانستم آیا این حادثه به پسر مربوط می شود یا نه، حس عجیبی داشتم. بی هیچ دلیلی به[/FONT][FONT='times new roman', times, serif] کلیسا رفتم. در مجلس ترحیم کلیسا، تابوتی گذاشته بودند که رویش یک عروسک، یک شاخه[/FONT]
[FONT='times new roman', times, serif] گل رز سفید و یک عکس بود.[/FONT]
[/FONT]