ای مادر مقدس و ای مهربان من

ای روشنی قلب من و دیده گان من

عشق و صفا و مهرومحبت نشان تست

ای پرتو امید به دل ناتوان من

.

.

.

تو گوهری که در کف طفلی فتاده ای

من، ساده لوح کودک گوهر ندیده ام

گاهی بسنگ جهل، گهر را شکسته ام

گاهی بدست خشم بخاکش کشیده ام

.

.

.

الهی من بمیرم جایِ
مادر

به چشمانم بمالم پایِ مادر

بیاد لای لایِ بچگی ها

منم با هی هیِ هیهای مادر

.

.

.

سایه لطف خدایی مادر

معنی عشق و وفایی مادر

شعر من درخور تفسیرت نیست

اوج مهری و صفایی مادر

.

.

.

اى
مـادر
عـــزیــز کـــه جـان داده اى مــرا

سـهـل است اگر که جان دهم اکنون براى تو

گـر جـان خــویـش هــم ز بــرایـت فـدا کـنم

کـارى بزرگ نیست ، کـه بـاشـد سـزاى تـو

.

.

.

بعد از خدا ، خدای دل و جان من توئی

من،بنده ای که بار گنه می کشم به دوش

تو، آن فرشته ای که زمهرت سرشته اند

چشم از گناهکاری فرزند خود بپوش.

.

.

.

قسم بر اولین واژه ی هستی

که عشق ودین ومظهرم تو هستی

قسم بر دیدگانت شمع روشن

که هستی- گلی سرور به گلشن