شنیدم سخن ها ز مهر و وفا
ندیدم نشانی ز مهر و وفا
—
گر تو را از ابلهی کردم رها، برمن ببخش
بر سر پیمان نه بر مهر و وفا، بر من ببخش
راه ورسم عاشقی را نابلد چون کودکان
اشتباه و ناروا کردم خطا، بر من ببخش
—
آمدی دیوانه ام کردی و رفتی بی وفا
با غمت هم خانه ام کردی و رفتی بی وفا
مثل شمعی بودی و با یاد خود ای نازنین
تا ابد پروانه ام کردی و رفتی بی وفا
—
هرگز نشد بیای پیشم بگیری دستای منو
بدونی من عاشقتم گوش کنی حرفای منو
تو بی وفا بودی ولی اونی که برات میمرد منم
تا زنده ام دوست دارم اینم کلام آخرم