خنده های ما
در خلال روز های زندگی ،
در عبور روزهای کودکی ؛
و در شروع یک بلوغ مخملی
گم شدند ...
آه زندگی !
زود اعتراف کن !
خنده های ما کجاست ؟
دست و نزد کیست ؟
آه زندگی ...
آی زندگی ...
زود
تند و تند و تند
پاسخم بده ...
می نویسم غزلیروی گلبرگ گلیعطر آن می پیچددر حوالی کسی