کنار امن کجا ، کشتی شکسته کجاکجا گریزم از اینجا به پای بسته کجاز بام و در همه جا سنگ فتنه می باردکجا به در برمت ای دل شکسته کجافرو گذاشت دل آن بادبان که می افراشتخیال بحر کجا این به گل نشسته کجاچنین که هر قدمی همرهی فروافتادبه منزلی رسد این کاروان خسته کجادلا حکایت خاکستر و شراره مپرسبه بادرفته کجا و چو برق جسته کجاخوش آن زمان که سرم در پناه بال تو بودکجا بجویمت ای طایر خجسته کجاچه عیش خوش ز دل پاره پاره می طلبینشاط نغمه کجا چنگ زه گسسته کجابپرس سایه ز مرغان آشیان بر بادکه می روند ازین باغ دسته دسته کجاهوشنگ ابتهاج